نظرخواهي درباره مقالات ISI
+3
ahmadi-s
deniroo
locoairwalker
7 مشترك
صفحه 1 از 1
نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام دوستان
نظر شما درباره تب چاپ مقالات ISI در کشور چيست؟
به عقيده اينجانب، افرادي که مقالات ISI را در کشورمان به چاپ مي رسانند، ايادي استکبار جهاني هستند!
حالا چرا ايادي استکبار جهاني؟
چه مي گذاريد اسامي دستاني که مقالاتي مي نويسند تا تنها مفيد فايده غربيها شود؟
حتي ١٠ درصد از اين مقالات هم کاربردي در کشورمان ندارند، و فقط پزي است که مسئولان وزارت علوم با آنها مي دهند، تا بدين وسيله، کاستي هاي سيستم پر ايراد خود را بپوشانند. که اگر پر ايراد نبود اين سيستم، لااقل تعدادي از دانشگاههاي ما، در بين ١٠٠٠ دانشگاه اول جهان جايگاهي مي داشت (گويا ١ دانشگاه هم در اين بين، نيست!).
نظر شما چيست؟
با احترام
امير
نظر شما درباره تب چاپ مقالات ISI در کشور چيست؟
به عقيده اينجانب، افرادي که مقالات ISI را در کشورمان به چاپ مي رسانند، ايادي استکبار جهاني هستند!
حالا چرا ايادي استکبار جهاني؟
چه مي گذاريد اسامي دستاني که مقالاتي مي نويسند تا تنها مفيد فايده غربيها شود؟
حتي ١٠ درصد از اين مقالات هم کاربردي در کشورمان ندارند، و فقط پزي است که مسئولان وزارت علوم با آنها مي دهند، تا بدين وسيله، کاستي هاي سيستم پر ايراد خود را بپوشانند. که اگر پر ايراد نبود اين سيستم، لااقل تعدادي از دانشگاههاي ما، در بين ١٠٠٠ دانشگاه اول جهان جايگاهي مي داشت (گويا ١ دانشگاه هم در اين بين، نيست!).
نظر شما چيست؟
با احترام
امير
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
کاملا موافقم علاوه بر پز دادن مسولان ، استادان نیز ارتقا رتبه پیدا میکنند و به قول معروف حداکثر سو استفاده رو از دانشجو میبرن و کیفشو خودشون میکنن
خلاصه اینکه توی دانشگاه ما هر دانشجویی کی ISI میده استادا کلی دوستش دارن.
ولی مشکل جای دیگه اس
خلاصه اینکه توی دانشگاه ما هر دانشجویی کی ISI میده استادا کلی دوستش دارن.
ولی مشکل جای دیگه اس
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام
راستش وقتی این پست شما رو خوندم ...یاد حرفهای استادم افتادم که چرا عده ای نگذاشتن زبان انگلیسی تو ایران رواج پیدا کنه ...به بهانه اینکه زبان اجنبیه .... و ایادی استکبار تو اون دست دارن و....
درست است که ISI یک پلت فرم کامل در نمایه سازی مقالات و ژورنالها نیست و حتی اشكالاتي نيز بر آن وارد است، اما به هر حال، آيينهاي است كه ميتواند گوشههاي از فعاليتهاي علمي يك شخص، دانشگاه و يا كشور را بازنماياند. اين آينه تمامنما نيست، اما ميتوان اطلاعات زياد و ارزشمندي را از آن، در زمان بسيار کمي استخراج كرد...خلاصه اینکه ISI بدون علم هيچ است و نميتواند به علم اعتبار دهد و ياراي آن را ندارد که بر آفتاب علم سايه افکند، اما ميتواند ميزاني از اعتبار مقالات علمي را از ديد صاحبنظران آن علم نشان دهد.
اما اگه تب چاپ مقالات آی اس آی بالا بود بدون شک دانشگاههای ایران نیز جزء دانشگاههای High Rank بودند ...وبهتره کمی منصفانه قضاوت کنیم امروزه رشد علمی ایران توهم نیست ...واقعیت است ....اما اینکه مقالات هیچ کاربردی در کشور ندارند...نیز درست نیست ...بیشتر رشد علمی ایران در سالهای اخیر در زمینه نانو تکنولوژی بوده و فکر کنم نیازی به توضیح کاربرد آن نیست....
من به مسئولین کاری ندارم ...و همه این مطالب رو در دفاع از محققان گمنام و عزیز کشورم نوشتم ..که هیچ مسئولیتی ندارند.....
نکته ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهاي فرماي تا طبع سخن موزون کنم
راستش وقتی این پست شما رو خوندم ...یاد حرفهای استادم افتادم که چرا عده ای نگذاشتن زبان انگلیسی تو ایران رواج پیدا کنه ...به بهانه اینکه زبان اجنبیه .... و ایادی استکبار تو اون دست دارن و....
درست است که ISI یک پلت فرم کامل در نمایه سازی مقالات و ژورنالها نیست و حتی اشكالاتي نيز بر آن وارد است، اما به هر حال، آيينهاي است كه ميتواند گوشههاي از فعاليتهاي علمي يك شخص، دانشگاه و يا كشور را بازنماياند. اين آينه تمامنما نيست، اما ميتوان اطلاعات زياد و ارزشمندي را از آن، در زمان بسيار کمي استخراج كرد...خلاصه اینکه ISI بدون علم هيچ است و نميتواند به علم اعتبار دهد و ياراي آن را ندارد که بر آفتاب علم سايه افکند، اما ميتواند ميزاني از اعتبار مقالات علمي را از ديد صاحبنظران آن علم نشان دهد.
اما اگه تب چاپ مقالات آی اس آی بالا بود بدون شک دانشگاههای ایران نیز جزء دانشگاههای High Rank بودند ...وبهتره کمی منصفانه قضاوت کنیم امروزه رشد علمی ایران توهم نیست ...واقعیت است ....اما اینکه مقالات هیچ کاربردی در کشور ندارند...نیز درست نیست ...بیشتر رشد علمی ایران در سالهای اخیر در زمینه نانو تکنولوژی بوده و فکر کنم نیازی به توضیح کاربرد آن نیست....
من به مسئولین کاری ندارم ...و همه این مطالب رو در دفاع از محققان گمنام و عزیز کشورم نوشتم ..که هیچ مسئولیتی ندارند.....
نکته ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهاي فرماي تا طبع سخن موزون کنم
ahmadi-s- کاربر ارشد
- تعداد پستها : 130
Registration date : 2008-04-25
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام خانم احمدي
خيلي خوشحال شدم که يک نفر جوابي را داد که من انتظارش را مي کشيدم. راستش را بخواهيد، من براي اينکه يک تفر، پاسخي مثل پاسخ شما را بدهد، اين پست را نوشتم!
ببين دوست عزيز، من دشمن علم نيستم، بحثم اين است که ما طبق معمول داريم راه را اشتباه مي رويم.
تعداد مقالات ISI به تنهايي عاملي براي رتبه بندي دانشگاههاي جهان نيست. همان طور که اگر نگاهي به سايتهاي دانشگاههاي خارج بياندازي، متوجه استاد تمام هايي مي شوي که حتي کمتر از ٢٥ سال سن دارند! اگر دقت کني، تعداد خارق العاده اي مقاله ISI ندارند. اما در عوض ممکن ١٠٠٠٠٠ دلار کسب درآمد براي دانشگاهشان کرده باشند.
يک مثال مي زنم: در يک کار تحقيقي خارجي، بر روي مقاومت در برابر ضربه يک ورق فلزي کار شده که در يک سمت آن ورق دما حداکثر ٣٠- درجه و در سمت ديگر آن دما حداکثر ٥٠+ درجه سانتي گراد است.
يک محقق ايراني د(حال يک دانشجوي فوق ليسانس يا دکتري) اين مقاله را مي خوان و پروپوزالي تهيه مي کند با هدف زير: مطالعه بر روي مقاومت در برابر ضربه يک ورق فلزي که در يک سمت آن دما حداقل ٥٠- درجه و در سمت ديگر آن دما حداکثر ١٠٠+ درجه سانتي گراد است. همچنين ورق تحت کشش و پيچش نيز قرار دارد.
شک نکن که پروپوزال فوق تصويب و چندين مقاله ISI نيز از آن مستخرج مي شود. مسلماً کار دانشجوي ايراني به مراتب سنگينتر و با اعتبارتر از کار محقق خارجي بوده است. اما تفاوت چيست؟
تفاوت در اين است که صورت مساله محقق خارجي، تعيين بهترين مقاومت در برابر ضربه درب يک يخچال واقعي بوده است، در حالي که هدف فعاليت محقق ايراني، باد هوا!
محقق خارجي يک پروژه از يک شرکت يخچال سازي گرفته و با انجام آن، پول قابل توجهي نصيب خود و دانشگاهش مي کند. شرکت يخچال سازي نيز با استفاده از نتايج محقق مزبور، سود کلاني با فروش يخچال جديد خود، نصيب خود مي سازد. اما محقق ايراني چه؟ در خوش بينانه ترين حالت، شايد نتايج کارش به درد يک کارخانه فريزر سازي خارجي ديگر بخورد، يا شايد هم نخورد! (اين است که مي گويم ايادي استکبار جهاني شده ايم و خبر نداريم!) يا يک مدرک مي گيرد که حقوقش اندکي افزايش يابد! البته رقمي ناچيز(در مقايسه با عمر و وقتي که صرف کرده است) هم با دوندگي بسيار، مي تواند از وزارت علوم بگيرد!
البته در خارج هم برخي از تحقيقات غير کاربردي و تنها بر اساس علم محض هستند، اما اين گونه تحقيقات، بسيار کمتر از ١٠ درصد کل تحقيقاتي هستند که انجام مي شوند. مي داني چرا؟ چون اکثر موسسات تحقيقاتي خارج خصوصي بوده، تحقيقاتي که نتوانند بودجه خود را تامين کنند، چندان توجيه پذير نيستند.
دوست عزيز، بدان که تب ISI در ايران بسيار بالاست. همين چند ماه قبل بود که يک دانشجوي شاگرد ممتاز دوره دکتري در دانشگاه بهشتي در اثر فشارهاي وارده استاد راهنمايش خودکشي کرد. بد نيست سري به يکي از دانشگاههايي که دانشجوي دکتري دارند بزني، و از طريق دانشجويان مزبور از رفتار غير انساني اساتيدشان باخبر شوي، تا ببيني که آن به ظاهر انسانها، چه مي کنند با هموطنان خود، فقط و فقط به خاطر چند مقاله ISI. کاري با يکي- دو درصد اساتيد انسان ندارم، من کلي صحبت مي کنم.
مثالي درباره نانو تکنولوژي زده اي، به راستي چند درصد تحقيقات مزبور وارد صنعت نانو کشورمان مي شوند؟ چقدر درآمد ارزي نصيبمان مي شود، از تحقيقات نانو اي که به آن اشاره کرده اي؟ در ساير موارد چطور؟
بر خلاف برداشت شما، بحث و هدف من هم، حمايتي از محققان گمنام و مورد ستم کشورمان است، که کورکورانه مشغول تهيه پروپوزال و مقاله ISI هستند، و چه جانهايي که از دست نمي دهند (همين چند ماه قبل يک دانشجوي دکتري دانشگاه تربيت مدرس، جان خود را هنگام يکي از آزمايشهايش از دست داد، بدون اينکه استادش بداند دانشجوي مزبور در حال چه آزمايشي بوده است).
نمي دانم واضح گفتم يا نه، طبق معمول، پشت خارجي ها را گرفته، با چشمان بسته مي دويم، و خوش هم هستيم که لحظاتي از آنها جلو مي زنيم.
با احترام
امير
خيلي خوشحال شدم که يک نفر جوابي را داد که من انتظارش را مي کشيدم. راستش را بخواهيد، من براي اينکه يک تفر، پاسخي مثل پاسخ شما را بدهد، اين پست را نوشتم!
ببين دوست عزيز، من دشمن علم نيستم، بحثم اين است که ما طبق معمول داريم راه را اشتباه مي رويم.
تعداد مقالات ISI به تنهايي عاملي براي رتبه بندي دانشگاههاي جهان نيست. همان طور که اگر نگاهي به سايتهاي دانشگاههاي خارج بياندازي، متوجه استاد تمام هايي مي شوي که حتي کمتر از ٢٥ سال سن دارند! اگر دقت کني، تعداد خارق العاده اي مقاله ISI ندارند. اما در عوض ممکن ١٠٠٠٠٠ دلار کسب درآمد براي دانشگاهشان کرده باشند.
يک مثال مي زنم: در يک کار تحقيقي خارجي، بر روي مقاومت در برابر ضربه يک ورق فلزي کار شده که در يک سمت آن ورق دما حداکثر ٣٠- درجه و در سمت ديگر آن دما حداکثر ٥٠+ درجه سانتي گراد است.
يک محقق ايراني د(حال يک دانشجوي فوق ليسانس يا دکتري) اين مقاله را مي خوان و پروپوزالي تهيه مي کند با هدف زير: مطالعه بر روي مقاومت در برابر ضربه يک ورق فلزي که در يک سمت آن دما حداقل ٥٠- درجه و در سمت ديگر آن دما حداکثر ١٠٠+ درجه سانتي گراد است. همچنين ورق تحت کشش و پيچش نيز قرار دارد.
شک نکن که پروپوزال فوق تصويب و چندين مقاله ISI نيز از آن مستخرج مي شود. مسلماً کار دانشجوي ايراني به مراتب سنگينتر و با اعتبارتر از کار محقق خارجي بوده است. اما تفاوت چيست؟
تفاوت در اين است که صورت مساله محقق خارجي، تعيين بهترين مقاومت در برابر ضربه درب يک يخچال واقعي بوده است، در حالي که هدف فعاليت محقق ايراني، باد هوا!
محقق خارجي يک پروژه از يک شرکت يخچال سازي گرفته و با انجام آن، پول قابل توجهي نصيب خود و دانشگاهش مي کند. شرکت يخچال سازي نيز با استفاده از نتايج محقق مزبور، سود کلاني با فروش يخچال جديد خود، نصيب خود مي سازد. اما محقق ايراني چه؟ در خوش بينانه ترين حالت، شايد نتايج کارش به درد يک کارخانه فريزر سازي خارجي ديگر بخورد، يا شايد هم نخورد! (اين است که مي گويم ايادي استکبار جهاني شده ايم و خبر نداريم!) يا يک مدرک مي گيرد که حقوقش اندکي افزايش يابد! البته رقمي ناچيز(در مقايسه با عمر و وقتي که صرف کرده است) هم با دوندگي بسيار، مي تواند از وزارت علوم بگيرد!
البته در خارج هم برخي از تحقيقات غير کاربردي و تنها بر اساس علم محض هستند، اما اين گونه تحقيقات، بسيار کمتر از ١٠ درصد کل تحقيقاتي هستند که انجام مي شوند. مي داني چرا؟ چون اکثر موسسات تحقيقاتي خارج خصوصي بوده، تحقيقاتي که نتوانند بودجه خود را تامين کنند، چندان توجيه پذير نيستند.
دوست عزيز، بدان که تب ISI در ايران بسيار بالاست. همين چند ماه قبل بود که يک دانشجوي شاگرد ممتاز دوره دکتري در دانشگاه بهشتي در اثر فشارهاي وارده استاد راهنمايش خودکشي کرد. بد نيست سري به يکي از دانشگاههايي که دانشجوي دکتري دارند بزني، و از طريق دانشجويان مزبور از رفتار غير انساني اساتيدشان باخبر شوي، تا ببيني که آن به ظاهر انسانها، چه مي کنند با هموطنان خود، فقط و فقط به خاطر چند مقاله ISI. کاري با يکي- دو درصد اساتيد انسان ندارم، من کلي صحبت مي کنم.
مثالي درباره نانو تکنولوژي زده اي، به راستي چند درصد تحقيقات مزبور وارد صنعت نانو کشورمان مي شوند؟ چقدر درآمد ارزي نصيبمان مي شود، از تحقيقات نانو اي که به آن اشاره کرده اي؟ در ساير موارد چطور؟
بر خلاف برداشت شما، بحث و هدف من هم، حمايتي از محققان گمنام و مورد ستم کشورمان است، که کورکورانه مشغول تهيه پروپوزال و مقاله ISI هستند، و چه جانهايي که از دست نمي دهند (همين چند ماه قبل يک دانشجوي دکتري دانشگاه تربيت مدرس، جان خود را هنگام يکي از آزمايشهايش از دست داد، بدون اينکه استادش بداند دانشجوي مزبور در حال چه آزمايشي بوده است).
نمي دانم واضح گفتم يا نه، طبق معمول، پشت خارجي ها را گرفته، با چشمان بسته مي دويم، و خوش هم هستيم که لحظاتي از آنها جلو مي زنيم.
با احترام
امير
اين مطلب آخرين بار توسط Admin در 27/8/2008, 2:43 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. (السبب : با پوزش مجدد از امير خان؛ در اين پست هم "جناب" احمدي به "خانم" احمدي تغيير داده شد. عذرخواهي مجدد بنده را بپذيريد)
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
locoairwalker نوشته است:
همان طور که اگر نگاهي به سايتهاي دانشگاههاي خارج بياندازي، متوجه استاد تمام هايي مي شوي که حتي کمتر از ٢٥ سال سن دارند! اگر دقت کني، تعداد خارق العاده اي مقاله ISI ندارند.
امير
سلام جناب امير
تاپيك خيلي خوبي را افتتاح كرديد.
پيام هاي جالبي هم رد وبدل شده است. البته اين نوشته اخير شما فكر كنم حاوي مطالب جالب و از برخي نقطه نظرات خوب بود. و قصد اظهار نظر ندارم . ولي سوالي كه برام پيش آمد درباره جمله زير است:
اگر نگاهي به سايتهاي دانشگاههاي خارج بياندازي، متوجه استاد تمام هايي مي شوي که حتي کمتر از ٢٥ سال سن دارند!
واقعا براي من جالب خواهد بود اگر يه چند تا از اين زير 25 ساله هاي استاد تمام را معرفي كنيد و آدرس وب سايتشون را معرفي كنيد.
ممنون
wiki- مدیر بخش
- تعداد پستها : 163
Registration date : 2008-05-13
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام
ببخشید، اشتباه تایبی! در متنی به آن بزرگی را ببخشید، 35 منظورم بود.
با احترام
امیر
ببخشید، اشتباه تایبی! در متنی به آن بزرگی را ببخشید، 35 منظورم بود.
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام دوستان
نظر دادن درمورد کارهايي از اين دسته براي من هميشه تعبير آن آهنگر نعل کوبي را دارد که يکي به ميخ مي کوبد و ديگري بر نعل. چه بايد کرد که طبيعت اين نوع کارها مخصوصاً وقتي در کشور ما رواج مي يابد چنين شکلي به خود مي گيرد!
براي من هم جالب بود که يک پست با اين عنوان توسط امير خان افتتاح بشود و دوستاني که دور اين فروم گرد هم آمده اند يک بار کارهاي خود را Refresh کنند. لازم است هر چند وقت يکبار به خودمان تلنگر بزنيم و با خودمان بگوييم:
درج مقاله در مجلات ISI يا همان Information Scientific for Institute ، امروزه بعنوان يک محک علمي در دانشگاههاي داخل براي نتيجه یک کار پژوهشی پذيرفته شده است که همانند بسياري از کارهاي ديگر حاوي نکات تاريک و روشن بسياري است. اين محک ها در برخی موارد ضروری و حتی غیر جایگزین بنظر می رسد: غني سازي رزومه افراد اعم از استاد و دانشجو، مقاله ضروري (وتو کننده) براي ارتقاء اساتيد دانشگاه از استادياري به دانشياري و نهايتاً به استادي، مقاله نتيجه بخش و امتياز آور براي ورود دانشجو به دوره دکترا (رقم خوردن يک سرنوشت جديد و بهتر) و بسياري از مشوق هاي مالی و معنوی ديگر که در مراتب بعدي اهميت قرار مي گيرند
در واقع ما محک نمي زنيم بلکه محک می خوریم با معياري که تنها براي متون چاپ شده در 15000 مجله پذيرفته شده است که تازه نيمي از آنها داراي ضريب IF بالاتر از 0.005 مي باشند و چه بسا سعي داريم در 1000 تاي اول باشيم يا در 10 درصد اول شاخص JCR
اما زدن اين مهر شايستگي توسط خودمان صورت نمي گيرد اگرچه بهتر از هر فرد خارجي به نيازهاي داخلي مان اشراف داريم. مضافاً اينکه داوري خودمان را قبول نداريم. لذا اين روند توسط داوراني از کشورهايي جامه عمل مي پوشاند که کارهاي ما را با سطح علمي روز دنيا در اروپا، آمريکا و برخي کشورهاي پيشرفته از آسيا مقايسه مي کنند که هم خوب است و هم بد!
مشکل دوم اينکه بعضي اوقات نيازهاي روز جامعه ما را پروژه هاي عملياتي يا توسعه اي ديگري تشکيل مي دهد که از دل آنها هيچ خروجي پژوهشي در سطح قابل پذيرش براي مجلات ISI بيرون نمي آيد چه بسا شاید نيازهاي حاد ما به همان پروژه ها باشد.
اما بايد پذيرفت که رشد مقبوليت اين نوع از علم سنجي که از 50 سال قبل شکل گرفته و امروز قوام يافته هنوز بهترين شاخص براي سنجش علمي مقالات به حساب مي آيد. متاسفانه در اين روند خيلي از اوقات کار رايگان انجام مي دهيم و براي چاپ اين دستاوردها هم تلاش مي کنيم، صداقت به خرج مي دهيم، و یا بالعکس بي صداقتي پيشه مي کنيم و داده سازي مي کنيم و ...
ذکر اين داستان خالي از لطف نيست: يکي از دوستان من که در زمينه شيمي کاغذ و الياف در دانشگاهي در فرانسه دکتراي خود را به اتمام رسانده بود به گروه آموزشي آن دانشگاه تعهد کتبي داده بود که يافته هاي خود را در هيچ مجله و کنفرانسی ارائه نکند. چرا که اطلاعات تکنيکي آن در حدي بود که بايد توسط آن تيم تحقيقاتي به فروش مي رسيد!
در کنار تمام تيره و روشن هاي فعاليت هاي تمرکز يافته براي چاپ مقالات ISI و با تمام تحريم هايي که با آن مواجه هستيم (جنگ سرد) اين اسناد چاپ شده يکي از اعتبارهاي علمي براي پژوهشگران ما است.
پي نوشت 1- با عبارت پز دادن اساتيد با ISI به اين شکلي که يکي از دوستان نوشته موافق نيستم اگر چه تا حدودی قابل تایید است!
پي نوشت 2- در بين چهره هاي علمي جوان ايراني ها ديده مي شوند شايد که مي بايست بيش از اين ديده شوند: دكتر مريم ميرزاخاني استاد جوان ايراني، يكي از10 مغز برتر آمريكا و یک سرچ در گوگل
پی نوشت 3- علت فوت دکترای شیمی فارغ التحصیل از تربیت مدرس نشت گاز هیدروژن از کپسول بوده. ایشان در حال کمک به یک خانم دانشجو بودند. بنده بطور تصادفی با ایشان آشنا شدم. خدا ایشان را رحمت کند که فرد بسیار با اخلاق و کمک رسانی بودند. روحش شاد.
پی نوشت 4- یکی از دلایلی که هنوز هیچ دانشگاهی از ایران در 1000 تای برتر قرار ندارد جدا شدن رشته های علوم پزشکی از سایر رشته های دانشگاهی است. اگر مطلق گرا فکر نکنیم با ادغام دانشگاه علوم پزشکی تهران با دانشگاه تهران رتبه فعلی دانشگاه بدست آمده باید به حول و حوش عدد 600 یا کمتر برسد که چندان هم غیر عادی نیست. لذا دچار خود کم بینی نشویم.
منابع خواندنی:
http://www.tasnim.ir/html/index.php?name=News&file=article&sid=1051
http://www.jadnews.org/index.php?dir=news&id=392
نظر دادن درمورد کارهايي از اين دسته براي من هميشه تعبير آن آهنگر نعل کوبي را دارد که يکي به ميخ مي کوبد و ديگري بر نعل. چه بايد کرد که طبيعت اين نوع کارها مخصوصاً وقتي در کشور ما رواج مي يابد چنين شکلي به خود مي گيرد!
براي من هم جالب بود که يک پست با اين عنوان توسط امير خان افتتاح بشود و دوستاني که دور اين فروم گرد هم آمده اند يک بار کارهاي خود را Refresh کنند. لازم است هر چند وقت يکبار به خودمان تلنگر بزنيم و با خودمان بگوييم:
ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي .............. اين ره که تو ميروي به ترکستان است
درج مقاله در مجلات ISI يا همان Information Scientific for Institute ، امروزه بعنوان يک محک علمي در دانشگاههاي داخل براي نتيجه یک کار پژوهشی پذيرفته شده است که همانند بسياري از کارهاي ديگر حاوي نکات تاريک و روشن بسياري است. اين محک ها در برخی موارد ضروری و حتی غیر جایگزین بنظر می رسد: غني سازي رزومه افراد اعم از استاد و دانشجو، مقاله ضروري (وتو کننده) براي ارتقاء اساتيد دانشگاه از استادياري به دانشياري و نهايتاً به استادي، مقاله نتيجه بخش و امتياز آور براي ورود دانشجو به دوره دکترا (رقم خوردن يک سرنوشت جديد و بهتر) و بسياري از مشوق هاي مالی و معنوی ديگر که در مراتب بعدي اهميت قرار مي گيرند
در واقع ما محک نمي زنيم بلکه محک می خوریم با معياري که تنها براي متون چاپ شده در 15000 مجله پذيرفته شده است که تازه نيمي از آنها داراي ضريب IF بالاتر از 0.005 مي باشند و چه بسا سعي داريم در 1000 تاي اول باشيم يا در 10 درصد اول شاخص JCR
اما زدن اين مهر شايستگي توسط خودمان صورت نمي گيرد اگرچه بهتر از هر فرد خارجي به نيازهاي داخلي مان اشراف داريم. مضافاً اينکه داوري خودمان را قبول نداريم. لذا اين روند توسط داوراني از کشورهايي جامه عمل مي پوشاند که کارهاي ما را با سطح علمي روز دنيا در اروپا، آمريکا و برخي کشورهاي پيشرفته از آسيا مقايسه مي کنند که هم خوب است و هم بد!
مشکل دوم اينکه بعضي اوقات نيازهاي روز جامعه ما را پروژه هاي عملياتي يا توسعه اي ديگري تشکيل مي دهد که از دل آنها هيچ خروجي پژوهشي در سطح قابل پذيرش براي مجلات ISI بيرون نمي آيد چه بسا شاید نيازهاي حاد ما به همان پروژه ها باشد.
اما بايد پذيرفت که رشد مقبوليت اين نوع از علم سنجي که از 50 سال قبل شکل گرفته و امروز قوام يافته هنوز بهترين شاخص براي سنجش علمي مقالات به حساب مي آيد. متاسفانه در اين روند خيلي از اوقات کار رايگان انجام مي دهيم و براي چاپ اين دستاوردها هم تلاش مي کنيم، صداقت به خرج مي دهيم، و یا بالعکس بي صداقتي پيشه مي کنيم و داده سازي مي کنيم و ...
ذکر اين داستان خالي از لطف نيست: يکي از دوستان من که در زمينه شيمي کاغذ و الياف در دانشگاهي در فرانسه دکتراي خود را به اتمام رسانده بود به گروه آموزشي آن دانشگاه تعهد کتبي داده بود که يافته هاي خود را در هيچ مجله و کنفرانسی ارائه نکند. چرا که اطلاعات تکنيکي آن در حدي بود که بايد توسط آن تيم تحقيقاتي به فروش مي رسيد!
در کنار تمام تيره و روشن هاي فعاليت هاي تمرکز يافته براي چاپ مقالات ISI و با تمام تحريم هايي که با آن مواجه هستيم (جنگ سرد) اين اسناد چاپ شده يکي از اعتبارهاي علمي براي پژوهشگران ما است.
پي نوشت 1- با عبارت پز دادن اساتيد با ISI به اين شکلي که يکي از دوستان نوشته موافق نيستم اگر چه تا حدودی قابل تایید است!
پي نوشت 2- در بين چهره هاي علمي جوان ايراني ها ديده مي شوند شايد که مي بايست بيش از اين ديده شوند: دكتر مريم ميرزاخاني استاد جوان ايراني، يكي از10 مغز برتر آمريكا و یک سرچ در گوگل
پی نوشت 3- علت فوت دکترای شیمی فارغ التحصیل از تربیت مدرس نشت گاز هیدروژن از کپسول بوده. ایشان در حال کمک به یک خانم دانشجو بودند. بنده بطور تصادفی با ایشان آشنا شدم. خدا ایشان را رحمت کند که فرد بسیار با اخلاق و کمک رسانی بودند. روحش شاد.
پی نوشت 4- یکی از دلایلی که هنوز هیچ دانشگاهی از ایران در 1000 تای برتر قرار ندارد جدا شدن رشته های علوم پزشکی از سایر رشته های دانشگاهی است. اگر مطلق گرا فکر نکنیم با ادغام دانشگاه علوم پزشکی تهران با دانشگاه تهران رتبه فعلی دانشگاه بدست آمده باید به حول و حوش عدد 600 یا کمتر برسد که چندان هم غیر عادی نیست. لذا دچار خود کم بینی نشویم.
منابع خواندنی:
http://www.tasnim.ir/html/index.php?name=News&file=article&sid=1051
http://www.jadnews.org/index.php?dir=news&id=392
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام جناب ادمين
متن خوب و عاليتان جالب هست. و خيلي با جمله اولتان موافق هستم.
كلا صحبت در اين موضوع (يعني تب ISI) شامل بخشهاي متفاوت و متعدد مي شود كه اگر از ابتدا تعريف مشخصي از اين بخش ها نداشته باشيم، وسط بحث همواره دچار تلاقي يا تعارض يا تقابل يا هر چيز ديگري به وزن تفاعل مي شويم.
اين كه واقعا ISI چيه و آيا تعريفي كه بنيانگذارن تامسون از اول ارئه كردند و هدفشان بوده است با تعريف ترجمهاي و يا تعريف اينجايي ISI چه ميزان تفاوت تئوريك و تفاوت عملي دارد يكي از موضوعاتي هست كه هنوز شفاف سازي نشده است.
و اينكه اصلا توليد علم به عنوان توليد مقاله به عنوان يك هدف اصلي چه جايگاهي دارد و با تعريف بومي آن و نيازهاي بومي كشور چه ارتباطي دارد موضوع ديگري هست.
و اينكه ترجمه علم سنجي با تعبير نمايه كردن چه وجه مشتركي دارند؟
و اينكه نقض غرض شدن پژوهش منتهي به مقاله ISI يا هر ايندكاتور ديگه (ايندكس كننده!) تا چه حدي و تا كي مي خواهد بالاخره ادامه پيدا كند و چه كساني از اين موضوع منفعت مي برند هم موضوعي است كه اين قدر مهم شده است كه يكي مي گفت اصلا پژوهشي كه در كشور ما به ISI منتهي مي شود دردي يا مشكلي را ذاتا نمي تواند دوا يا حل كند. لبه تكنولوژي اگر در كشورهاي صاحب نظر علم، دارنده مجله و دارنده صنعت تعريف شده است به علت وجود حقيقي تكنولوژي هست و كار كردن روي لبه تكنولوژي به صورت مقاله زياد هنر ارزنده اي براي مردمان با استعداد نيست.
خلاصه اينكه هر كه بتواند مقاله ISIبدهد بايد گفت هم از لحاظ علمي هم از لحاظ زبان انگليسي كه مي گويند اوائل تحريم شده بود در سطح خوبي قرار دارد و البته يك هنرمند هم هست. (لطفا دقت شود منظور همه افرادي كه اسمشون در مقاله به عنوان نويسنده آمده است نيست بلكه هموني كه نقش اصلي را دارد). و دليلي ندارد كه به اين افراد خرده گرفت تا موقعي كه خودشون را در رده عالمان اهل عمل ندانند!
ولي افرادي كه با اعلام رتبه كشور درISI قصد اين را داشته باشند كه بگويند نويد حل مشكلات در راه هست بهتر است فقط و فقط همون مثال هميشگي را به ياد بياورند آري ايران خودرو. اعلام شد كه پيكان مدل دهه 70 آلودگي و ايرادتش خيلي پايين تر از مدل دهه 80 هست و بعد دعوا شود و طلا ها مس شد! ....
دوستي مي گفت ISI بومي و دوست ديگري مي گفت ISI اسلامي ISI خاورميانهاي و ISI آسيايي ISI هر چيز ديگري به جز ISI تامسوني هم مدتي هست باب شده است. راستي چرا؟ آيا دلايلي كه آورده شد تا چه حد مربوط به راه كاري دارد كه پيشنهاد شد؟
يكي از چيزهايي كه مي تواند رونق واقعي داخلي شود مقاله در مجلات داخلي هست به عنوان علمي-پژوهشي خوب گفتند محققان براي اين مجلات داخلي هم مقاله بفرستند، كه رونق پيدا كنند و .... خوب بودند افرادي كه مقالاتي در ISI مي توانستند چاپ شود را بنا به دلائلي از جمله دلائلي كه بحث ISI اسلامي مطرح شد براي اين مجلات فرستادند ولي خيلي جاها در نظام ارزش گذاري خودشان ضريب صفر در نظر گرفتند از جمله بنياد به اصطلاح ملي نخبگان. دوستي مي گفت كه هر فارغ التحصيل دكترايي كه دو تا ISI داشته باشد براي طرح سربازي نخبه محسوب مي شود اگر هم 100 تا مقاله غير ISI و در دوره رتبه اول بوده باشي و ... مهم نيست بايد بري خدمت مقدس سربازي اون هم از نوع پادگانش!
و البته با متن جناب ادمين هم موافقت دارم هم چنين متن هاي دوستان ديگر كه در اين تاپيك ارائه كردند. در حقيقت هر كسي قسمتي از واقعيت را بيان مي كند و قسمتي هم از حقيقت و اين ها با هم منافاتي ندارند.
به اميد روزي كه اگر كسي ماشيني از ايران خودرو يا شركت هاي ايراني ديگه تحويل گرفت حداقل همون موقع ايراداتي كه با چشم ديده مي شوند را نبيند (يعني وجود نداشته باشد يا اينقدر دانشمندان و متخصصان مربوطه تلاش كرده باشند كه ايرادت چشمي را برطرف كنند و البته بعد از آن مي شود اميدوار بود كه ايرادات لايه هاي بعدي به مرور حل شوند)
گل هاي داوودي به همراه ستاره داود
متن خوب و عاليتان جالب هست. و خيلي با جمله اولتان موافق هستم.
كلا صحبت در اين موضوع (يعني تب ISI) شامل بخشهاي متفاوت و متعدد مي شود كه اگر از ابتدا تعريف مشخصي از اين بخش ها نداشته باشيم، وسط بحث همواره دچار تلاقي يا تعارض يا تقابل يا هر چيز ديگري به وزن تفاعل مي شويم.
اين كه واقعا ISI چيه و آيا تعريفي كه بنيانگذارن تامسون از اول ارئه كردند و هدفشان بوده است با تعريف ترجمهاي و يا تعريف اينجايي ISI چه ميزان تفاوت تئوريك و تفاوت عملي دارد يكي از موضوعاتي هست كه هنوز شفاف سازي نشده است.
و اينكه اصلا توليد علم به عنوان توليد مقاله به عنوان يك هدف اصلي چه جايگاهي دارد و با تعريف بومي آن و نيازهاي بومي كشور چه ارتباطي دارد موضوع ديگري هست.
و اينكه ترجمه علم سنجي با تعبير نمايه كردن چه وجه مشتركي دارند؟
و اينكه نقض غرض شدن پژوهش منتهي به مقاله ISI يا هر ايندكاتور ديگه (ايندكس كننده!) تا چه حدي و تا كي مي خواهد بالاخره ادامه پيدا كند و چه كساني از اين موضوع منفعت مي برند هم موضوعي است كه اين قدر مهم شده است كه يكي مي گفت اصلا پژوهشي كه در كشور ما به ISI منتهي مي شود دردي يا مشكلي را ذاتا نمي تواند دوا يا حل كند. لبه تكنولوژي اگر در كشورهاي صاحب نظر علم، دارنده مجله و دارنده صنعت تعريف شده است به علت وجود حقيقي تكنولوژي هست و كار كردن روي لبه تكنولوژي به صورت مقاله زياد هنر ارزنده اي براي مردمان با استعداد نيست.
خلاصه اينكه هر كه بتواند مقاله ISIبدهد بايد گفت هم از لحاظ علمي هم از لحاظ زبان انگليسي كه مي گويند اوائل تحريم شده بود در سطح خوبي قرار دارد و البته يك هنرمند هم هست. (لطفا دقت شود منظور همه افرادي كه اسمشون در مقاله به عنوان نويسنده آمده است نيست بلكه هموني كه نقش اصلي را دارد). و دليلي ندارد كه به اين افراد خرده گرفت تا موقعي كه خودشون را در رده عالمان اهل عمل ندانند!
ولي افرادي كه با اعلام رتبه كشور درISI قصد اين را داشته باشند كه بگويند نويد حل مشكلات در راه هست بهتر است فقط و فقط همون مثال هميشگي را به ياد بياورند آري ايران خودرو. اعلام شد كه پيكان مدل دهه 70 آلودگي و ايرادتش خيلي پايين تر از مدل دهه 80 هست و بعد دعوا شود و طلا ها مس شد! ....
دوستي مي گفت ISI بومي و دوست ديگري مي گفت ISI اسلامي ISI خاورميانهاي و ISI آسيايي ISI هر چيز ديگري به جز ISI تامسوني هم مدتي هست باب شده است. راستي چرا؟ آيا دلايلي كه آورده شد تا چه حد مربوط به راه كاري دارد كه پيشنهاد شد؟
يكي از چيزهايي كه مي تواند رونق واقعي داخلي شود مقاله در مجلات داخلي هست به عنوان علمي-پژوهشي خوب گفتند محققان براي اين مجلات داخلي هم مقاله بفرستند، كه رونق پيدا كنند و .... خوب بودند افرادي كه مقالاتي در ISI مي توانستند چاپ شود را بنا به دلائلي از جمله دلائلي كه بحث ISI اسلامي مطرح شد براي اين مجلات فرستادند ولي خيلي جاها در نظام ارزش گذاري خودشان ضريب صفر در نظر گرفتند از جمله بنياد به اصطلاح ملي نخبگان. دوستي مي گفت كه هر فارغ التحصيل دكترايي كه دو تا ISI داشته باشد براي طرح سربازي نخبه محسوب مي شود اگر هم 100 تا مقاله غير ISI و در دوره رتبه اول بوده باشي و ... مهم نيست بايد بري خدمت مقدس سربازي اون هم از نوع پادگانش!
و البته با متن جناب ادمين هم موافقت دارم هم چنين متن هاي دوستان ديگر كه در اين تاپيك ارائه كردند. در حقيقت هر كسي قسمتي از واقعيت را بيان مي كند و قسمتي هم از حقيقت و اين ها با هم منافاتي ندارند.
به اميد روزي كه اگر كسي ماشيني از ايران خودرو يا شركت هاي ايراني ديگه تحويل گرفت حداقل همون موقع ايراداتي كه با چشم ديده مي شوند را نبيند (يعني وجود نداشته باشد يا اينقدر دانشمندان و متخصصان مربوطه تلاش كرده باشند كه ايرادت چشمي را برطرف كنند و البته بعد از آن مي شود اميدوار بود كه ايرادات لايه هاي بعدي به مرور حل شوند)
گل هاي داوودي به همراه ستاره داود
wiki- مدیر بخش
- تعداد پستها : 163
Registration date : 2008-05-13
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
ممنون دوستان عزیز، از نظرهایتان.
اما من یک کم دلخور هستم از دوستانی که شاید درگیر این ISI هستند، و یا اگر نیستند هم، ممکن است به زودی بشوند، اما نظری در اینجا ندادند!
چرا ما ایرانیها، تا این اندازه از حساسیتمان، نسبت به سرنوشت خودمان، سرنوشت هموطنانمان و حتی کشورمان کم شده؟
برای خلیج فارس در گوگل امضا جمع می کنند که باید اسمش همین باشد، بعد از ماهها، 1 میلیون امضایش جمع نمی شود! چرا؟
شاید برای شما جالب باشد که بدانید، سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، دارد تلاش می کند که شرط ارتقا رتبه مهندسانش را، داشتن مقاله ISI کند! آن هم در شرایطی که اکثر اعضای آن سازمان، لیسانسیه های 10 ها سال قبل هستند!
من تقاضا دارم که فقط نظر ندهیم، یک کاری کنیم. هرچند کوچک. حتی اگر به نتیجه نرسد.
برای مثال، آقای ادمین زحمت بکشند، و یک پتیشن راه بیاندازند، در مخالفت با اجبار با انتشار اجباری مقالات ISI در کشورمان به شیوه کنونی.
البته اگر شما نظر بهتری دارید، بفرمایید، چون من دست از مبارزه با این نوع اتلاف وقت مردممان به این شیوه برنمی دارم.
وقتی شوروی سابق، افغانستان را اشغال کرده بود، در ساعاتی از شبانه روز حکومت نظامی به این شکل ایجاد کرده بود که، اگر کسی بیرون خانه اش دیده بشود، باید بتواند حاصلضرب دو عدد دو رقمی را که از او سئوال می شود جواب بدهد! این یعنی اشغال بیهوده اذهان، برای فکر نکردن به مساله آزاد سازی افغانستان از دست قوای اشغالگر.
حالا به جای دول اشغالگر خارجی، آین بار این خود ما ایرانیها هستیم که به جای اینکه با هم کمک کنیم تا کشورمان را از در حال توسعه بودن خارج کنیم، افتادیم اینجوری به جان نخبگانمان. اساتید اقتصاد کشورمان، به جای آنکه تلاش کنند که اوضاع نابسامان کشورمان را درست کنند، باید درگیر چاپ مقالات در ژورنالهای ISI باشند.
خواهش می کنم طرح عملی بدین، شروع کنین! منتظر یک کوروش دیگر نباشید، هر کدام مان می توانیم یک کوروش باشیم.
با احترام
امیر
ممنون دوستان عزیز، از نظرهایتان.
اما من یک کم دلخور هستم از دوستانی که شاید درگیر این ISI هستند، و یا اگر نیستند هم، ممکن است به زودی بشوند، اما نظری در اینجا ندادند!
چرا ما ایرانیها، تا این اندازه از حساسیتمان، نسبت به سرنوشت خودمان، سرنوشت هموطنانمان و حتی کشورمان کم شده؟
برای خلیج فارس در گوگل امضا جمع می کنند که باید اسمش همین باشد، بعد از ماهها، 1 میلیون امضایش جمع نمی شود! چرا؟
شاید برای شما جالب باشد که بدانید، سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، دارد تلاش می کند که شرط ارتقا رتبه مهندسانش را، داشتن مقاله ISI کند! آن هم در شرایطی که اکثر اعضای آن سازمان، لیسانسیه های 10 ها سال قبل هستند!
من تقاضا دارم که فقط نظر ندهیم، یک کاری کنیم. هرچند کوچک. حتی اگر به نتیجه نرسد.
برای مثال، آقای ادمین زحمت بکشند، و یک پتیشن راه بیاندازند، در مخالفت با اجبار با انتشار اجباری مقالات ISI در کشورمان به شیوه کنونی.
البته اگر شما نظر بهتری دارید، بفرمایید، چون من دست از مبارزه با این نوع اتلاف وقت مردممان به این شیوه برنمی دارم.
وقتی شوروی سابق، افغانستان را اشغال کرده بود، در ساعاتی از شبانه روز حکومت نظامی به این شکل ایجاد کرده بود که، اگر کسی بیرون خانه اش دیده بشود، باید بتواند حاصلضرب دو عدد دو رقمی را که از او سئوال می شود جواب بدهد! این یعنی اشغال بیهوده اذهان، برای فکر نکردن به مساله آزاد سازی افغانستان از دست قوای اشغالگر.
حالا به جای دول اشغالگر خارجی، آین بار این خود ما ایرانیها هستیم که به جای اینکه با هم کمک کنیم تا کشورمان را از در حال توسعه بودن خارج کنیم، افتادیم اینجوری به جان نخبگانمان. اساتید اقتصاد کشورمان، به جای آنکه تلاش کنند که اوضاع نابسامان کشورمان را درست کنند، باید درگیر چاپ مقالات در ژورنالهای ISI باشند.
خواهش می کنم طرح عملی بدین، شروع کنین! منتظر یک کوروش دیگر نباشید، هر کدام مان می توانیم یک کوروش باشیم.
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با عرض ادب و احترام
خیلی ببخشید که من دیر به بحث وارد شدم، البته یک دلیل پشت قضیه است و اونم اینه که از اونجایی که اصولا بنده وقتی وارد هر بحث و جدلی و می شوم نمی دونم از کجا یک چوب، یا سنگی از اوون وسطها می آید و ناگهان بسر بنده اثابت می کند لذا همواره سعی می کنم وقتی اوضاع به حالت عادی برگشت و دود و دم خوابید، وارد گود بشم البته همین اول بگم که الان قصد و نیت هیچگونه عملیاتی رو ندارم، اینو گفتم تا نکنه یکی از اوون خمپاره های عمل نکرده از شانس کچل ما ناگهان منفجر بشه و همینجا جلوی چشم همتون شربت و بنوشم
خیلی ببخشید که من دیر به بحث وارد شدم، البته یک دلیل پشت قضیه است و اونم اینه که از اونجایی که اصولا بنده وقتی وارد هر بحث و جدلی و می شوم نمی دونم از کجا یک چوب، یا سنگی از اوون وسطها می آید و ناگهان بسر بنده اثابت می کند لذا همواره سعی می کنم وقتی اوضاع به حالت عادی برگشت و دود و دم خوابید، وارد گود بشم البته همین اول بگم که الان قصد و نیت هیچگونه عملیاتی رو ندارم، اینو گفتم تا نکنه یکی از اوون خمپاره های عمل نکرده از شانس کچل ما ناگهان منفجر بشه و همینجا جلوی چشم همتون شربت و بنوشم
خواستم فقط یکی از اوون پروفسورهای جوان 25 ساله البته اگه تخفیف بدید 30 ساله را معرفی کنم، البته نه در تایید و رد سخنی، همینجوری
آیا تا به حال اسم حامد را کنار اسم انیشتن در گوگل سرچ کرده اید
اگر اینکار را نکرده اید همین الان انجام دهید،
آری این افتخار را هیچ وقت فراموش نکنید
کسی که صاحب نظریه بزرگی است ، هموطن شماست
واینک : http://www.physics.harvard.edu/people/facpages/arkani-hamed.html
اگر اینکار را نکرده اید همین الان انجام دهید،
آری این افتخار را هیچ وقت فراموش نکنید
کسی که صاحب نظریه بزرگی است ، هموطن شماست
واینک : http://www.physics.harvard.edu/people/facpages/arkani-hamed.html
اين مطلب آخرين بار توسط Myarticle در 25/8/2008, 1:47 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Myarticle- اعضای موسس
- تعداد پستها : 1100
Registration date : 2008-05-19
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام
ممنمون از پست تان. البته من منظورم 35 ساله بود، که بعد اصلاح کردم. اما گویا کم سن و سالتر هم داریم. (گویا یک دختر خانم ایرانی در یکی از دانشگاههای استرالیا.)
هدف از ایجاد این تاپیک هم، بحث و جدل نبود و بلکه، یافتن راهکاری به کمک هم (منظورم خود شمایی که دارید الان این مطلب را می خوانید هم هست ها!) بود، تا بلکه بتوانیم این تب لعنتی ISI را در کشورمان تا حدی کاهش بدهیم.
حیف نیست که بیشترین بخش انرژی نخبگان جامعه مان، به جای سازندگی کشورمان، صرف چاپ مقالات ISI ای می شود که بسیاری از آنها، حتی برای خارجیها هم فایده ای ندارد!
با احترام
امیر
ممنمون از پست تان. البته من منظورم 35 ساله بود، که بعد اصلاح کردم. اما گویا کم سن و سالتر هم داریم. (گویا یک دختر خانم ایرانی در یکی از دانشگاههای استرالیا.)
هدف از ایجاد این تاپیک هم، بحث و جدل نبود و بلکه، یافتن راهکاری به کمک هم (منظورم خود شمایی که دارید الان این مطلب را می خوانید هم هست ها!) بود، تا بلکه بتوانیم این تب لعنتی ISI را در کشورمان تا حدی کاهش بدهیم.
حیف نیست که بیشترین بخش انرژی نخبگان جامعه مان، به جای سازندگی کشورمان، صرف چاپ مقالات ISI ای می شود که بسیاری از آنها، حتی برای خارجیها هم فایده ای ندارد!
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
دوباره سلام ...
دوست عزیز
اگرچه می دانم تمامی مطالب رو از سر دلسوزی و خیراندیشی بیان نمودید اما برخودم واجب می دانم نکاتی رو در این باره بیان کنم...
1.مقاله به زبان علمي دنيا و فرستادن آن به مجلات خارجي باعث می شود همه صاحبنظران آن علم بتوانند آن را ارزيابي و كم و كاستهاي آن را گوشزد كنند و آيا به نظر شما ما در همه زمينههاي علمي علوم پايه و فني و مهندسي به آن درجه از توانايي رسيدهايم كه بينياز از ارزيابي ديگر دانشمندان جهان باشيم.
آیا در ایران بستری برای ترویج علم مهیا شده است؟آیا ISC باISI برابر است؟ آیا در ISC مجلات هر رشته را صاحبنظران مربوطه داوری می کنند؟
ارزيابي درست، زماني است که همه صاحبنظران آن شاخه از علم، بتوانند آن را بخوانند، داوري کنند و مورد
استفاده قرار دهند و ISI فعلا مناسبترین بستر برای این امر است.
2.درست است که شأن علم و پژوهش علمي بالاتر از آن است که تنها در خدمت ارتقاي استادان باشد، اما بدون معيار نمی توان افراد توانا تر را تشخيص داد.ISI يکي از اين معيارهاست، البته به معيارهاي ديگر هم نيازمنديم، ولي تا زماني كه معيارهاي نو معرفي نشوند، مخدوش نشان دادن معيارهاي كنوني، نه تنها كار زيبايي نيست، بلكه به سود كساني است که در عرصه علم و دانش حرفی برای گفتن ندارند.
3.اصلا تا کی باید جزوه های باستانی تدریس شوند...چرا هر استاد ایرانی نباید هر ساله حداقل یک مقاله بدهد تا جامعه علمي و مردم عادي با افکارشان بيشتر آشنا شوند و فرهنگ علمي به يک هنجار رايج در جامعه تبديل شود...منظورم فقط چاپ مقاله در ISI نیست...الحمدلله از سال گذشته امتیاز چاپ مقاله در ISC نیز مانند ISI محاسبه می شود (اینم مژده به اساتید فروم).
4...چقدر بی انصافی است که به جای حمایت از عزیزانی که با تمام مشکلات موجود کارهای تحقیقاتی انجام میدهند ...ورق را برگردانده و آنها را تحقیر کرده و گنهکار بشناسیم ...
5.ما براي توليد ثروت از دانش هيچ راهكاري نداريم، گناه از جانب محقق نیست بلکه ساختار علمی و فقیر موجود و احتمالا سیاستهای غلط حاکم بر عرصه علمی کشور و از جمله ضعف در زمینه سازی برای تولید و بهره گیری گسترده و به روز از تولیدات علمی محققان کشور را باید به نقد کشید...نه ISI و ...
خلاصه کنم...ISI برای اینست که ما دوباره چرخ چاه را اختراع نکنیم .
دوست عزیز
اگرچه می دانم تمامی مطالب رو از سر دلسوزی و خیراندیشی بیان نمودید اما برخودم واجب می دانم نکاتی رو در این باره بیان کنم...
1.مقاله به زبان علمي دنيا و فرستادن آن به مجلات خارجي باعث می شود همه صاحبنظران آن علم بتوانند آن را ارزيابي و كم و كاستهاي آن را گوشزد كنند و آيا به نظر شما ما در همه زمينههاي علمي علوم پايه و فني و مهندسي به آن درجه از توانايي رسيدهايم كه بينياز از ارزيابي ديگر دانشمندان جهان باشيم.
آیا در ایران بستری برای ترویج علم مهیا شده است؟آیا ISC باISI برابر است؟ آیا در ISC مجلات هر رشته را صاحبنظران مربوطه داوری می کنند؟
ارزيابي درست، زماني است که همه صاحبنظران آن شاخه از علم، بتوانند آن را بخوانند، داوري کنند و مورد
استفاده قرار دهند و ISI فعلا مناسبترین بستر برای این امر است.
2.درست است که شأن علم و پژوهش علمي بالاتر از آن است که تنها در خدمت ارتقاي استادان باشد، اما بدون معيار نمی توان افراد توانا تر را تشخيص داد.ISI يکي از اين معيارهاست، البته به معيارهاي ديگر هم نيازمنديم، ولي تا زماني كه معيارهاي نو معرفي نشوند، مخدوش نشان دادن معيارهاي كنوني، نه تنها كار زيبايي نيست، بلكه به سود كساني است که در عرصه علم و دانش حرفی برای گفتن ندارند.
3.اصلا تا کی باید جزوه های باستانی تدریس شوند...چرا هر استاد ایرانی نباید هر ساله حداقل یک مقاله بدهد تا جامعه علمي و مردم عادي با افکارشان بيشتر آشنا شوند و فرهنگ علمي به يک هنجار رايج در جامعه تبديل شود...منظورم فقط چاپ مقاله در ISI نیست...الحمدلله از سال گذشته امتیاز چاپ مقاله در ISC نیز مانند ISI محاسبه می شود (اینم مژده به اساتید فروم).
4...چقدر بی انصافی است که به جای حمایت از عزیزانی که با تمام مشکلات موجود کارهای تحقیقاتی انجام میدهند ...ورق را برگردانده و آنها را تحقیر کرده و گنهکار بشناسیم ...
5.ما براي توليد ثروت از دانش هيچ راهكاري نداريم، گناه از جانب محقق نیست بلکه ساختار علمی و فقیر موجود و احتمالا سیاستهای غلط حاکم بر عرصه علمی کشور و از جمله ضعف در زمینه سازی برای تولید و بهره گیری گسترده و به روز از تولیدات علمی محققان کشور را باید به نقد کشید...نه ISI و ...
خلاصه کنم...ISI برای اینست که ما دوباره چرخ چاه را اختراع نکنیم .
اين مطلب آخرين بار توسط ahmadi-s در 26/8/2008, 4:25 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
ahmadi-s- کاربر ارشد
- تعداد پستها : 130
Registration date : 2008-04-25
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
جناب کاربر ارشد عزیز/ خانم احمدی
سلام. ممنون از پستت. دوست عزیز، برای چه می خواستی جلوی خودت را نگهداری؟ ممنون می شوم که باز هم همراهی کنی، چون من یکی که ول کن این مساله نیستم. اما پاسخ شما دوست عزیزم:
1. گفته اید که:
"مقاله به زبان علمي دنيا و فرستادن آن به مجلات خارجي باعث می شود همه صاحبنظران آن علم بتوانند آن را ارزيابي و كم و كاستهاي آن را گوشزد كنند و آيا به نظر شما ما در همه زمينههاي علمي علوم پايه و فني و مهندسي به آن درجه از توانايي رسيدهايم كه بينياز از ارزيابي ديگر دانشمندان جهان باشيم."
دوست عزیز، کسی منکر صحبت شما نیست اما حرف من چیز دیگری است. حرف من این بود که در خارج هم برخي از تحقيقات غير کاربردي و تنها بر اساس علم محض هستند، اما اين گونه تحقيقات، بسيار کمتر از ١٠ درصد کل تحقيقاتي هستند که انجام مي شوند. می دانی چرا؟ برای اینکه تحقیقات، آب در هاون کوبیدن نیست. یعنی تحقیقی که هزینه خودش را خودش تامین نکند، یعنی کشک. تازه کدام کمپانی خارجی است که به جای فروش نتایج تحقیقات شبانه روزی محققان خود، آنها را مفت و مجانی در اختیار سایرین قرار دهد؟ حمالی مفت کردن برای خارجی ها بس نیست؟ آمریکایی ها مثلی دارند که، ما فقط 3-2 سال روی یک موضوع هزینه می کنیم، چون می دانیم کشورهای در حال توسعه تا دهها سال مفت و مجانی ادامه آن را برای مان انجام می دهند.
دوست عزیز، من دشمن ISI نیستم، من دشمن تب ISI در کشور هستم. کدام دانشگاه را می شناسی که اساسی ترین معیار انتخاب دانشجویان دکترایش، محک زدن شرکت کنندگانش در قدرت آنها در درآوردن مقالات ISI در مصاحبه حضوری نباشد؟ شما 100 تا مقاله هم در مجلات علمی- ترویجی چاپ کنی که همگی در کشورمان هم کاربرد واقعی داشته باشند، در برابر کسی که 4 تا مقاله ISI دارد، مقالاتی که تازه هیچ گاه هم ممکن است به درد کشور نخورند، بازنده می شوی.
2. نیز گفته اید:
"درست است که شأن علم و پژوهش علمي بالاتر از آن است که تنها در خدمت ارتقاي استادان باشد، اما بدون معيار نمی توان افراد توانا تر را تشخيص داد.ISI يکي از اين معيارهاست، البته به معيارهاي ديگر هم نيازمنديم، ولي تا زماني كه معيارهاي نو معرفي نشوند، مخدوش نشان دادن معيارهاي كنوني، نه تنها كار زيبايي نيست، بلكه به سود كساني است که در عرصه علم و دانش حرفی برای گفتن ندارند."
درد معیار بودن ISI نیست، درد مد شدن آن است. فرض کن ما سالی 100000000 مقاله ISI در سال چاپ کنیم، فایده اش برای کشورمان چیست؟ می شود فهرستی از نتایج چاپ مقالات ISI را در 10 سال گذشته ذکر کنی؟ منظورم از نتایج، آمار دقیق با ذکر مرجع در رشد کشور ما ایران است ها! برای مثال، چاپ مقالات ISI در 10 سال گذشته باعث چه میزان افزایش تولید ناخالص ملی کشورمان شده است؟
3. فرموده اید:
"اصلا تا کی باید جزوه های باستانی تدریس شوند...چرا هر استاد ایرانی نباید هر ساله حداقل یک مقاله بدهد تا جامعه علمي و مردم عادي با افکارشان بيشتر آشنا شوند و فرهنگ علمي به يک هنجار رايج در جامعه تبديل شود"
می شود بگویید که چاپ مقالات ISI چه ربطی به تدریس جزوه های باستانی دارد؟ نمی دانی انگار که 90 درصد اساتیدی که هر سال 10 ها مقاله ISI در می آورند، هنوز به به تدریس جزوه های ما قبل باستانی مشغولند. حالا چگونه مقالات ISI در می آورند؟ به همت بردگانی به نام دانشجویان ارشد و دکترا.
و ادامه داده اید:
"الحمدلله از سال گذشته امتیاز چاپ مقاله در ISC نیز مانند ISI محاسبه می شود "
حالا چه ISI چه ISC ، چه دردی از کشور حل می شود؟ مگر ISC درمان معضلات کشور ماست؟
4. نیز گفته اید:
"...چقدر بی انصافی است که به جای حمایت از عزیزانی که با تمام مشکلات موجود کارهای تحقیقاتی انجام میدهند ...ورق را برگردانده و آنها را تحقیر کرده و گنهکار بشناسیم ..."
درست برعکس نتیجه گیری کرده اید، بحث من این است که همه ما مظلوم هستیم! هم آن وزارت علومی که مهمترین شرط ارتقا و تشویق اساتید را ISI کرده، هم آن استادان نادانی که از حرص و طمع، حداکثر سو استفاده را از دانشجویانش می کند، تا سریعتر چهره علمی سال شود و گرنت سال آینده اش برای سفر به خارج بیشتر شود، و هم دانشجویانی که بار اصلی بر دوش شان است، به امید کسب یک بورس دکترا در خارج و یا داخل، به سبب داشتن مقالات ISI. همه افتاده ایم به جان هم، آن رانندگی در خیابانهایمان، این هم برای مثال، تحقیقات علمی مان.
5. عرض کرده اید:
"ما براي توليد ثروت از دانش هيچ راهكاري نداريم، گناه از جانب محقق نیست بلکه ساختار علمی و فقیر موجود و احتمالا سیاستهای غلط حاکم بر عرصه علمی کشور و از جمله ضعف در زمینه سازی برای تولید و بهره گیری گسترده و به روز از تولیدات علمی محققان کشور را باید به نقد کشید...نه ISI و ..."
می شود با ذکر چند مثال، بگویید که چاپ مقالات در ISI تا کنون چگونه توانسته بر عیوب فوق چیره شود؟ یعنی من چند تا مقاله ISI تا آخر عمرم به چاپ برسانم، معضلات فوق حل می شود؟
تیر می اندازیم در تاریکی، ولی هنوز داریم از آمریکا گندم می آوریم، چرخ را هم که گفتی، تا چینیهای عزیز هستند، چه نیاز به اختراع، وارد می کنیم. مهم افزایش تعداد مقالات ISI ای هست که سالانه چاپ می شوند.
آنقدر هم در رسانه ها تبلیغ می کنیم، تا خود استعمار شوندگان ISI ، سنگ آن را با نه تنها بر دل و که بر جان و سر و سینه خود و دیگران زنند.
با احترام
امیر
سلام. ممنون از پستت. دوست عزیز، برای چه می خواستی جلوی خودت را نگهداری؟ ممنون می شوم که باز هم همراهی کنی، چون من یکی که ول کن این مساله نیستم. اما پاسخ شما دوست عزیزم:
1. گفته اید که:
"مقاله به زبان علمي دنيا و فرستادن آن به مجلات خارجي باعث می شود همه صاحبنظران آن علم بتوانند آن را ارزيابي و كم و كاستهاي آن را گوشزد كنند و آيا به نظر شما ما در همه زمينههاي علمي علوم پايه و فني و مهندسي به آن درجه از توانايي رسيدهايم كه بينياز از ارزيابي ديگر دانشمندان جهان باشيم."
دوست عزیز، کسی منکر صحبت شما نیست اما حرف من چیز دیگری است. حرف من این بود که در خارج هم برخي از تحقيقات غير کاربردي و تنها بر اساس علم محض هستند، اما اين گونه تحقيقات، بسيار کمتر از ١٠ درصد کل تحقيقاتي هستند که انجام مي شوند. می دانی چرا؟ برای اینکه تحقیقات، آب در هاون کوبیدن نیست. یعنی تحقیقی که هزینه خودش را خودش تامین نکند، یعنی کشک. تازه کدام کمپانی خارجی است که به جای فروش نتایج تحقیقات شبانه روزی محققان خود، آنها را مفت و مجانی در اختیار سایرین قرار دهد؟ حمالی مفت کردن برای خارجی ها بس نیست؟ آمریکایی ها مثلی دارند که، ما فقط 3-2 سال روی یک موضوع هزینه می کنیم، چون می دانیم کشورهای در حال توسعه تا دهها سال مفت و مجانی ادامه آن را برای مان انجام می دهند.
دوست عزیز، من دشمن ISI نیستم، من دشمن تب ISI در کشور هستم. کدام دانشگاه را می شناسی که اساسی ترین معیار انتخاب دانشجویان دکترایش، محک زدن شرکت کنندگانش در قدرت آنها در درآوردن مقالات ISI در مصاحبه حضوری نباشد؟ شما 100 تا مقاله هم در مجلات علمی- ترویجی چاپ کنی که همگی در کشورمان هم کاربرد واقعی داشته باشند، در برابر کسی که 4 تا مقاله ISI دارد، مقالاتی که تازه هیچ گاه هم ممکن است به درد کشور نخورند، بازنده می شوی.
2. نیز گفته اید:
"درست است که شأن علم و پژوهش علمي بالاتر از آن است که تنها در خدمت ارتقاي استادان باشد، اما بدون معيار نمی توان افراد توانا تر را تشخيص داد.ISI يکي از اين معيارهاست، البته به معيارهاي ديگر هم نيازمنديم، ولي تا زماني كه معيارهاي نو معرفي نشوند، مخدوش نشان دادن معيارهاي كنوني، نه تنها كار زيبايي نيست، بلكه به سود كساني است که در عرصه علم و دانش حرفی برای گفتن ندارند."
درد معیار بودن ISI نیست، درد مد شدن آن است. فرض کن ما سالی 100000000 مقاله ISI در سال چاپ کنیم، فایده اش برای کشورمان چیست؟ می شود فهرستی از نتایج چاپ مقالات ISI را در 10 سال گذشته ذکر کنی؟ منظورم از نتایج، آمار دقیق با ذکر مرجع در رشد کشور ما ایران است ها! برای مثال، چاپ مقالات ISI در 10 سال گذشته باعث چه میزان افزایش تولید ناخالص ملی کشورمان شده است؟
3. فرموده اید:
"اصلا تا کی باید جزوه های باستانی تدریس شوند...چرا هر استاد ایرانی نباید هر ساله حداقل یک مقاله بدهد تا جامعه علمي و مردم عادي با افکارشان بيشتر آشنا شوند و فرهنگ علمي به يک هنجار رايج در جامعه تبديل شود"
می شود بگویید که چاپ مقالات ISI چه ربطی به تدریس جزوه های باستانی دارد؟ نمی دانی انگار که 90 درصد اساتیدی که هر سال 10 ها مقاله ISI در می آورند، هنوز به به تدریس جزوه های ما قبل باستانی مشغولند. حالا چگونه مقالات ISI در می آورند؟ به همت بردگانی به نام دانشجویان ارشد و دکترا.
و ادامه داده اید:
"الحمدلله از سال گذشته امتیاز چاپ مقاله در ISC نیز مانند ISI محاسبه می شود "
حالا چه ISI چه ISC ، چه دردی از کشور حل می شود؟ مگر ISC درمان معضلات کشور ماست؟
4. نیز گفته اید:
"...چقدر بی انصافی است که به جای حمایت از عزیزانی که با تمام مشکلات موجود کارهای تحقیقاتی انجام میدهند ...ورق را برگردانده و آنها را تحقیر کرده و گنهکار بشناسیم ..."
درست برعکس نتیجه گیری کرده اید، بحث من این است که همه ما مظلوم هستیم! هم آن وزارت علومی که مهمترین شرط ارتقا و تشویق اساتید را ISI کرده، هم آن استادان نادانی که از حرص و طمع، حداکثر سو استفاده را از دانشجویانش می کند، تا سریعتر چهره علمی سال شود و گرنت سال آینده اش برای سفر به خارج بیشتر شود، و هم دانشجویانی که بار اصلی بر دوش شان است، به امید کسب یک بورس دکترا در خارج و یا داخل، به سبب داشتن مقالات ISI. همه افتاده ایم به جان هم، آن رانندگی در خیابانهایمان، این هم برای مثال، تحقیقات علمی مان.
5. عرض کرده اید:
"ما براي توليد ثروت از دانش هيچ راهكاري نداريم، گناه از جانب محقق نیست بلکه ساختار علمی و فقیر موجود و احتمالا سیاستهای غلط حاکم بر عرصه علمی کشور و از جمله ضعف در زمینه سازی برای تولید و بهره گیری گسترده و به روز از تولیدات علمی محققان کشور را باید به نقد کشید...نه ISI و ..."
می شود با ذکر چند مثال، بگویید که چاپ مقالات در ISI تا کنون چگونه توانسته بر عیوب فوق چیره شود؟ یعنی من چند تا مقاله ISI تا آخر عمرم به چاپ برسانم، معضلات فوق حل می شود؟
تیر می اندازیم در تاریکی، ولی هنوز داریم از آمریکا گندم می آوریم، چرخ را هم که گفتی، تا چینیهای عزیز هستند، چه نیاز به اختراع، وارد می کنیم. مهم افزایش تعداد مقالات ISI ای هست که سالانه چاپ می شوند.
آنقدر هم در رسانه ها تبلیغ می کنیم، تا خود استعمار شوندگان ISI ، سنگ آن را با نه تنها بر دل و که بر جان و سر و سینه خود و دیگران زنند.
با احترام
امیر
اين مطلب آخرين بار توسط Admin در 26/8/2008, 11:18 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. (السبب : با عرض پوزش بابت ويرايش و تغيير واژه آقاي احمدي به خانم احمدي- اميدوارم اين بحث در راستاي خود به نتيجه قابل قبولي برسد)
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
دوست خوبم ...منظور از ISC ...(پايگاه استنادي علوم در جهان اسلام) است که در آن مجلات فارسی بر اساس شاخص هایی خاص نمایه می شوند...پس بدین ترتیب اندکی تب ISI پایین آمده ...نگران نباشید ....وشاید اندکی بعد خودکشی علمی آغاز می شود ............آنوقت خیالمان راحت است نه علم منجر به تولید ثروت داریم و نه به قول شما علم محض ...........
پاینده باشید
پاینده باشید
ahmadi-s- کاربر ارشد
- تعداد پستها : 130
Registration date : 2008-04-25
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
دوست عزیزم، من همچنان منتظر جواب سوالاتم هستم. می شود 100 تا از مقالاتی که منجر به کسب ثروت برای کشورمان شده نام ببری؟ یا 10 تا؟
من مخالف تحقیق در کشورم نیستم، بحثم این است که اگر می خواهیم مقاله ISI هم درآوریم، در راستایی باشد که به درد کشورمان بخورد، دردی از دردهای مردم هم حل شود، نه اینکه کورکورانه فقط بو بکشیم که بقیه چه کار کرده اند، ما یک تغییر در کار آنها داده و مساله را دوباره حل کنیم.
به همین خاطر، تا زمانی که کار بدون هدف بوده، و هدف از چاپ مقالات علمی، تنها "چاپ" آنها باشد، حال چه ISI چه ISC ! آیا براستی پايگاه استنادي علوم در جهان اسلام، دردی را درمان خواهد کرد؟ ISI وقتی نکرد، ISC می کند؟
جالب است بدانی که قرار است یک معاونت یا دست کم یک مدیریت در وزارت علوم احداث شود برای طبقه بندی دانشگاههای جهان اسلام، لابد با معیارهایی که خود بهتر می دانی. یعنی باز هم تغییر دادن الگوهای جهانی، برای اینکه بگوییم ما هم یک جورهایی می توانیم اول باشیم، حالا نه الزاماً با شمارش از آخر!
یک کم شجاعت داشته باش دوست من، سخت است آدم تفکرات ثابت شده اش را تغییر دهد، من تا آخر عمرم منتظر جواب هستم. این مساله با ید حل شود، و 100 ها مساله دیگر، اگر بخواهیم کشورمان از رده کشورهای الی الابد در حال توسعه خارج شود.
با احترام
امیر
دوست عزیزم، من همچنان منتظر جواب سوالاتم هستم. می شود 100 تا از مقالاتی که منجر به کسب ثروت برای کشورمان شده نام ببری؟ یا 10 تا؟
من مخالف تحقیق در کشورم نیستم، بحثم این است که اگر می خواهیم مقاله ISI هم درآوریم، در راستایی باشد که به درد کشورمان بخورد، دردی از دردهای مردم هم حل شود، نه اینکه کورکورانه فقط بو بکشیم که بقیه چه کار کرده اند، ما یک تغییر در کار آنها داده و مساله را دوباره حل کنیم.
به همین خاطر، تا زمانی که کار بدون هدف بوده، و هدف از چاپ مقالات علمی، تنها "چاپ" آنها باشد، حال چه ISI چه ISC ! آیا براستی پايگاه استنادي علوم در جهان اسلام، دردی را درمان خواهد کرد؟ ISI وقتی نکرد، ISC می کند؟
جالب است بدانی که قرار است یک معاونت یا دست کم یک مدیریت در وزارت علوم احداث شود برای طبقه بندی دانشگاههای جهان اسلام، لابد با معیارهایی که خود بهتر می دانی. یعنی باز هم تغییر دادن الگوهای جهانی، برای اینکه بگوییم ما هم یک جورهایی می توانیم اول باشیم، حالا نه الزاماً با شمارش از آخر!
یک کم شجاعت داشته باش دوست من، سخت است آدم تفکرات ثابت شده اش را تغییر دهد، من تا آخر عمرم منتظر جواب هستم. این مساله با ید حل شود، و 100 ها مساله دیگر، اگر بخواهیم کشورمان از رده کشورهای الی الابد در حال توسعه خارج شود.
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
الحق و الانصاف دوستان موضوعات قشنگ و قابل قبولی را مطرح می کنند که هر بند آن می تواند درخور تفکر و نگرش باشد.
موافق با ادامه یافتن این بحث مفید هستم بطور صد در صد . همچنین در کنار آن دعوت می کنم به نکاتی نیز توجه داشته باشیم:
به انسانهای متفاوتی در زندگی نگاه کنید که علیرغم شیوه های رفتاری متضاد با یکدیگر همیشه محبوب ما بودند. همه ما دانشگاه را تجربه کردیم و در پشت نیمکت ها و تک صندلی ها ساعات متمادی به درس گوش فرا دادیم:
استاد A را دوست داشتیم. او مردی آزاد اندیش، مهربان و خنده ور بود. کلاسهای درسش در هاله ای از احترام دوطرفه برگزار می شد. او هرگز حضور و غیاب جدی نمی کرد اما کلاس او مالامال پر از دانشجو بود و دانشجویی که با تاخیر وارد می شد از روی شرم نمی دانست که چگونه عذرخواهی کند.
استاد B را نیز دوست می داشتیم. انسانی منظم و مبادی آداب بود. هرگز هیچ کلاسی را تعطیل نمی کرد و برنامه حضور و غیاب و کوئیز کلاسی اش منظم برقرار می شد. کمتر لبخند می زد اما با اندک تبسم او همه شکوفا می شدند. در کلاس او سکوتی جریان داشت که به تمرکز فکر دانشجو کمک می کرد. سوال کردن از او نیز آداب خاص خود را داشت که باید حسابی در مورد واژه واژه ی سوال خود فکر میکردی و آنرا در مغز خود می پروراندی مبادا کلمه ای را به اشتباه بگویی و یا سوال دور از منطق طرح کنی.
البته هیچکدام از نامبرگان A و B استاد بنده نبودند اما توانستم خود را بجای دانشجویی بگذارم که این دو روش متضاد را در کنار هم و دقیقا در یک نیمسال تحصیلی می پسندد.
در این بحث قرار نیست یک نفر بتواند نفر دوم را متقاعد کند اما ما می توانیم دیدگاههای خود را به هم نزدیک کنیم. همانطوریکه دو استاد A و B که نماینده دو نوع نگرش متفاوت به فرایند تدریس هستند در اتاق اساتید برای روش کار و علم همدیگر احترامی بس نکو قائل هستند.
دادن مقاله ISI چیز بدی نیست (این یک حرف بدیهی است) اما در صورت حذف آن براستی چه مکانیزم جایگزینی باید برای علم سنجی و محک زدن کار علمی داشته باشیم؟ داوران داخلی یا هیئت ممیزه دانشگاهها که برخی از آنها از دید بنده به نوعی تفکر غیر قابل انعطاف و نگرش یک جانبه محکوم هستند؟
تدوین این نوع از مقالات صرف نظر از اینکه محتوای آن با شرایط و نیازمندی های کشور سازگار و متناسب باشد یا نه یک فایده برای همه دارد: دانشجو را با روش تحقیق روز دنیا و نحوه نگرش قابل قبول به مسائل آشنا می کند. این چیز کمی نیست حتی اگر فکر کنیم بزودی بکار نمی آید.
جایگاه برخی دانشگاههای داخل که برای مثال در مجلات شیمی در سطح بین الملل مقالات معتبری را ارائه داده اند بقدری ارتقاء یافته که حتم دارم اگر بنا به دلایل سیاسی نبود دانشجویان خارجی از اروپا و امریکا علاقمند به گذراندن دوره های فوق دکترای خود در برخی دانشگاههای داخل بودند.
خلاصه اینکه بنده را ببخشید قصد نداشتم در این بحث دخالت کنم. ضمن اینکه تمایل نداشتم این بحث تبدیل به یک جریان دوطرفه بین خانم احمدی و آقا امیر بشود. البته چون نظرات خودم را آنچنان که لازم دیدم در یکی از پست ها آوردم لذا چیزی اضافه بر آن نیز ندارم تا بگویم
موافق با ادامه یافتن این بحث مفید هستم بطور صد در صد . همچنین در کنار آن دعوت می کنم به نکاتی نیز توجه داشته باشیم:
به انسانهای متفاوتی در زندگی نگاه کنید که علیرغم شیوه های رفتاری متضاد با یکدیگر همیشه محبوب ما بودند. همه ما دانشگاه را تجربه کردیم و در پشت نیمکت ها و تک صندلی ها ساعات متمادی به درس گوش فرا دادیم:
استاد A را دوست داشتیم. او مردی آزاد اندیش، مهربان و خنده ور بود. کلاسهای درسش در هاله ای از احترام دوطرفه برگزار می شد. او هرگز حضور و غیاب جدی نمی کرد اما کلاس او مالامال پر از دانشجو بود و دانشجویی که با تاخیر وارد می شد از روی شرم نمی دانست که چگونه عذرخواهی کند.
استاد B را نیز دوست می داشتیم. انسانی منظم و مبادی آداب بود. هرگز هیچ کلاسی را تعطیل نمی کرد و برنامه حضور و غیاب و کوئیز کلاسی اش منظم برقرار می شد. کمتر لبخند می زد اما با اندک تبسم او همه شکوفا می شدند. در کلاس او سکوتی جریان داشت که به تمرکز فکر دانشجو کمک می کرد. سوال کردن از او نیز آداب خاص خود را داشت که باید حسابی در مورد واژه واژه ی سوال خود فکر میکردی و آنرا در مغز خود می پروراندی مبادا کلمه ای را به اشتباه بگویی و یا سوال دور از منطق طرح کنی.
البته هیچکدام از نامبرگان A و B استاد بنده نبودند اما توانستم خود را بجای دانشجویی بگذارم که این دو روش متضاد را در کنار هم و دقیقا در یک نیمسال تحصیلی می پسندد.
در این بحث قرار نیست یک نفر بتواند نفر دوم را متقاعد کند اما ما می توانیم دیدگاههای خود را به هم نزدیک کنیم. همانطوریکه دو استاد A و B که نماینده دو نوع نگرش متفاوت به فرایند تدریس هستند در اتاق اساتید برای روش کار و علم همدیگر احترامی بس نکو قائل هستند.
دادن مقاله ISI چیز بدی نیست (این یک حرف بدیهی است) اما در صورت حذف آن براستی چه مکانیزم جایگزینی باید برای علم سنجی و محک زدن کار علمی داشته باشیم؟ داوران داخلی یا هیئت ممیزه دانشگاهها که برخی از آنها از دید بنده به نوعی تفکر غیر قابل انعطاف و نگرش یک جانبه محکوم هستند؟
تدوین این نوع از مقالات صرف نظر از اینکه محتوای آن با شرایط و نیازمندی های کشور سازگار و متناسب باشد یا نه یک فایده برای همه دارد: دانشجو را با روش تحقیق روز دنیا و نحوه نگرش قابل قبول به مسائل آشنا می کند. این چیز کمی نیست حتی اگر فکر کنیم بزودی بکار نمی آید.
جایگاه برخی دانشگاههای داخل که برای مثال در مجلات شیمی در سطح بین الملل مقالات معتبری را ارائه داده اند بقدری ارتقاء یافته که حتم دارم اگر بنا به دلایل سیاسی نبود دانشجویان خارجی از اروپا و امریکا علاقمند به گذراندن دوره های فوق دکترای خود در برخی دانشگاههای داخل بودند.
خلاصه اینکه بنده را ببخشید قصد نداشتم در این بحث دخالت کنم. ضمن اینکه تمایل نداشتم این بحث تبدیل به یک جریان دوطرفه بین خانم احمدی و آقا امیر بشود. البته چون نظرات خودم را آنچنان که لازم دیدم در یکی از پست ها آوردم لذا چیزی اضافه بر آن نیز ندارم تا بگویم
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
نه دوست عزیز، افتخار دادید و وارد شدید. چرا ما ایرانیها اینقدر مایلیم تاکید کنیم که:
"قصد نداشتم در این بحث دخالت کنم". من آرزو دارم همه در این بحث شرکت کنند، بلکه نتیجه ای حاصل شود، نه مثل 10 ها همایش که سالانه در کشورمان برای رفع مشکلات برگزار می شود و آخرش هم روز از نو و روزی از نو. مگر بحث کردن یعنی دعوا کردن که ما اینگونه به بحث کردن نگاه می کنیم؟
هدف من از ایجاد این موضوع نیز، مردود شناختن یا قبولاندن چاپ مقاله در ژورنالهای ISI نیست، بلکه مبارزه با تب ISI است. تلاش برای هدفمند کردن چاپ این مقالات است. یافتن راهکارهای بهتر به جای آن است.
براستی قبل از ISI معیار چه بود؟ چرا وقتی چیزی مد می شود، ما فکر می کنیم اگر آن نباشد، شیرازه سیستم می پاشد؟
البته دوست عزیز، الان هم معیار ارتقا اساتید، تنها چاپ مقاله ISI نیست و بلکه، تنها داشتن ISI الزامی است. در حالی که می شود این امتیاز را محدود کرد، تا اساتید به سایر زمینه ها، بیشتر بپردازند. برای مثال، طرحهای ملی گروهی، که در اینجا مسئولان دانشگاهها نیز چون خودشان درگیر می شوند، کمتر سنگ اندازی خواهند کرد. یا طرحهای درآمدزا. یا تحقیقات درآمدزا. یا؟ بگویید دیگر، من این بحث را برای همین راه انداخته ام. فکر کنید الان همه در یک اتاق فکر هستیم و می خواهیم یک یورش فکری برای جایگزین مناسب برای ISI انجام دهیم.
بسم ا...
با احترام
امیر
موخره: در پایان از خانم احمدی عذرخواهی می کنم، چون در یکی از پاسخها ایشان را آقای احمدی خطاب کرده بودم، اما گویا ایشان خانم هستند. با تشکر از آقای ادمین به سبب اصلاح این مورد اخیر!
نه دوست عزیز، افتخار دادید و وارد شدید. چرا ما ایرانیها اینقدر مایلیم تاکید کنیم که:
"قصد نداشتم در این بحث دخالت کنم". من آرزو دارم همه در این بحث شرکت کنند، بلکه نتیجه ای حاصل شود، نه مثل 10 ها همایش که سالانه در کشورمان برای رفع مشکلات برگزار می شود و آخرش هم روز از نو و روزی از نو. مگر بحث کردن یعنی دعوا کردن که ما اینگونه به بحث کردن نگاه می کنیم؟
هدف من از ایجاد این موضوع نیز، مردود شناختن یا قبولاندن چاپ مقاله در ژورنالهای ISI نیست، بلکه مبارزه با تب ISI است. تلاش برای هدفمند کردن چاپ این مقالات است. یافتن راهکارهای بهتر به جای آن است.
براستی قبل از ISI معیار چه بود؟ چرا وقتی چیزی مد می شود، ما فکر می کنیم اگر آن نباشد، شیرازه سیستم می پاشد؟
البته دوست عزیز، الان هم معیار ارتقا اساتید، تنها چاپ مقاله ISI نیست و بلکه، تنها داشتن ISI الزامی است. در حالی که می شود این امتیاز را محدود کرد، تا اساتید به سایر زمینه ها، بیشتر بپردازند. برای مثال، طرحهای ملی گروهی، که در اینجا مسئولان دانشگاهها نیز چون خودشان درگیر می شوند، کمتر سنگ اندازی خواهند کرد. یا طرحهای درآمدزا. یا تحقیقات درآمدزا. یا؟ بگویید دیگر، من این بحث را برای همین راه انداخته ام. فکر کنید الان همه در یک اتاق فکر هستیم و می خواهیم یک یورش فکری برای جایگزین مناسب برای ISI انجام دهیم.
بسم ا...
با احترام
امیر
موخره: در پایان از خانم احمدی عذرخواهی می کنم، چون در یکی از پاسخها ایشان را آقای احمدی خطاب کرده بودم، اما گویا ایشان خانم هستند. با تشکر از آقای ادمین به سبب اصلاح این مورد اخیر!
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام
قصد پاسخ گویی ندارم و تنها برخی نکات که خودم با آنها سروکار داشتم را بیان می کنم:
1- برای پروژه ی کارشناسی ام با یکی را دوستانم که در تهران ارشد می خوانند صحبت کردم:
-پروژه ات چیست؟
- صرفه جویی مصرف انرژی در واحد سولفوناسیون کارخانه ی ...(مواد شوینده)
-اینها را ول کن. برو با دکتر ... یک کار تئوری کن و یک مقاله در بیار. برای ارشدت خیلی به دردت می خوره... ما هنوز از خونه هامون انرژی هدر می ره تو داری روی سولفوناسیون کار میکنی؟
[ هر چند از پروژه ام هم مقاله در اومد؛ 2 تا هم در اومد]
2- دکتر .... از اساتید باسواد گروه بود که درک وسیع و عمیقی از مفاهیمی ترمودینامیک و خصوصا ترمودینامیک محلول ها و ترمودینامیک برگشت ناپذیر داشت. و از اخرین شاگردان ایرانی دکتر دانش بود( کتاب معروفشون در PVT محلول های نفتی که الزویه چاپ کرده در دنیا معروفه) . اما دست به مقاله اش خوب نیست.
درعوض دکتر ... که چه عرض کنم .... توی هر مقاله ای که در گروه چاپ می شد اسم ایشون هم بود ولو این که اولین باری بود که اسم اون موضوع را شنیده باشد.
نتیجه این که اولی هنوز استاد یار است و دومی تقاضای دانشیاری کرده و چند سال دیگه هم اساد تمام می شه.
این سیستم ارتقا حتما مشگل دارد دیگر.
3- من هم فکر می کردم چاپ مقاله در ISI در اکثر موارد نتیجه ای ندارد. اما فراوان مقالاتی بود که در موضوعات مرتبط با انرژی (پینچ؛ اگزرژی؛ CHP و ...) که از قضا بسیار کاربردی بوده و در مجلات معتبرچاپ شده . نمونه اش:
Exergy efficiency evaluation of the production of sulfuric acid from liquid sulfur
Exergy, an International Journal 2 (2002) 51–54
10-20 تا واحد مشابه در ایران هست ولی چرا کسی همچون کاری نکرده؟
داخل کشور هم غیر از استاد عزیزم (البته من شاگرد رسمی ایشون نبودم) دکتر پ.... (رئیس کنونی دانشگاه صنعت نفت) و دکتر الف... (تربیت مدرس) و دکترع....(خواجه نصیر ) و دکتر ص... (شریف) و دکتر ع.... (علوم و تحقیقات) کس دیگری را ندیدم که واقعا انرژی کار باشد. (هرچند دکتر ....... چندان هم فعال نیستند)
پس مشگل از هدف گذاری های تحقیقاتی ماست.
4-دکتر منصوری معاون قبلی پژوهشی وزیر علوم مقاله ای دارد به نام :ISI و فقه فارسی .
جالب است. به همه توصیه می کنم که اگر گیرش آوردید بخوانیدش.
به اثر استاندارد کنندگی ISI اشاره کرده است.
مگر می شود ما خودمان تحقیق کنیم، خودمان مقاله بنویسیم، خودمان داوری کنیم-باوضع اسفناک روابط غیرعلمی- ؛ خودمان چاپ کنیم و... در نهایت به خودمان هم جایزه بدهیم و خوشحال باشیم که طرف را با ترجمه ی چند کتاب و تالیف چند تای دیگر (تالیف=[اکثرا] ملغمه سازی کتب خارجی) و استاد تمام کنیم.
در مورد مقالات علمی - ترویجی هم فراوان شاهد کپی کاری بوده ام
طرف 2-1 ار بولتن های فنی دپارتمان انرژی آمریکا در CHP یا تله بخار را ترجمه کرده و در همایش ملی انرژی چاپ کرده .
5- شاید چاپ مقاله در مورد سنتز یک ماده و یا اندازه گیری آن ( بیشترین کارهای شیمی دان های آلی و تجزیه ؛ خود شیمی بیشترین مقالات را دارد) کار سخت و وقت گیری نباشد و ارزش کاربردی زیادی برای کشورمان نداشته باشد، اما چاپ مقالاتی در مورد کاهش مصرف انرژی و آب و کاهش آلودگی ها و پینچ و اگزرژی و مدل سازی رسوب آسفالتین در لوله های انتقال نفت و مدل سازی رسوب در فرایند ازدیاد برداشت مخازن نفتی با تزریق آب هم همین طور است؟
6- موافق این عقیده ی عمومی هم نیستم که چاپ مقاله در کشور اپیدمی شده.
از 80-70 هزار نفر ازاعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد و سراسری و علوم پزشکی و ده ها پزوهشگاه و پژوهشکده ی دولتی سالی چقدر مقاله چاپ می شود؟
10000 نفر هم نیستند ، یعنی خیلی کم تر از 15 درصد.
اجازه بدهید این افراد راه بیفتند؛ 1 مقاله ی غیر کاربردی بدهند، ادبیات مجامع علمی جهان را بشناسند؛ و بعد بگویید :
باید if مجلات زیاد باشد.
کاربردی باشد.
if مقاله زیاد باشد.
7- در ضمن شرط نگارش حداقل 2 مقاله ی ISI برای تعریف پروژه ی ارشد و دکترا باعث می شود که مثل الان شاهد نباشیم استاد تنها در تعریف پروژه نقش داشته باشد و برخی اوقات با بی شرمی تنها در تعریف موضوع: مثلا برو در زمینه ی ازدیاد برداشت مخازن کار کن و یک پروژه تعریف کن!!!!!!!!! -حرفی که به یکی از دوستانم زده شده-
الان برخی استادها منتظرند یک موضوع باب و مد شود و آنرا به چند دانشجوی مفلوک بدهند و در نهایت منافع مالی آنرا-از قرارداد با وزارت نفت- ببرند. نمونه ی آن رشد بسیار وسیع تزهای ازدیاد برداشت مخازن نفتی در چند سال اخیر است که بسیار دانشجو بدبخت کرده و استاد را خوشبخت.
اما با این کار حداقل خود استاد هم چیزی باید از موضوع سر در بیاورد.
قصد پاسخ گویی ندارم و تنها برخی نکات که خودم با آنها سروکار داشتم را بیان می کنم:
1- برای پروژه ی کارشناسی ام با یکی را دوستانم که در تهران ارشد می خوانند صحبت کردم:
-پروژه ات چیست؟
- صرفه جویی مصرف انرژی در واحد سولفوناسیون کارخانه ی ...(مواد شوینده)
-اینها را ول کن. برو با دکتر ... یک کار تئوری کن و یک مقاله در بیار. برای ارشدت خیلی به دردت می خوره... ما هنوز از خونه هامون انرژی هدر می ره تو داری روی سولفوناسیون کار میکنی؟
[ هر چند از پروژه ام هم مقاله در اومد؛ 2 تا هم در اومد]
2- دکتر .... از اساتید باسواد گروه بود که درک وسیع و عمیقی از مفاهیمی ترمودینامیک و خصوصا ترمودینامیک محلول ها و ترمودینامیک برگشت ناپذیر داشت. و از اخرین شاگردان ایرانی دکتر دانش بود( کتاب معروفشون در PVT محلول های نفتی که الزویه چاپ کرده در دنیا معروفه) . اما دست به مقاله اش خوب نیست.
درعوض دکتر ... که چه عرض کنم .... توی هر مقاله ای که در گروه چاپ می شد اسم ایشون هم بود ولو این که اولین باری بود که اسم اون موضوع را شنیده باشد.
نتیجه این که اولی هنوز استاد یار است و دومی تقاضای دانشیاری کرده و چند سال دیگه هم اساد تمام می شه.
این سیستم ارتقا حتما مشگل دارد دیگر.
3- من هم فکر می کردم چاپ مقاله در ISI در اکثر موارد نتیجه ای ندارد. اما فراوان مقالاتی بود که در موضوعات مرتبط با انرژی (پینچ؛ اگزرژی؛ CHP و ...) که از قضا بسیار کاربردی بوده و در مجلات معتبرچاپ شده . نمونه اش:
Exergy efficiency evaluation of the production of sulfuric acid from liquid sulfur
Exergy, an International Journal 2 (2002) 51–54
10-20 تا واحد مشابه در ایران هست ولی چرا کسی همچون کاری نکرده؟
داخل کشور هم غیر از استاد عزیزم (البته من شاگرد رسمی ایشون نبودم) دکتر پ.... (رئیس کنونی دانشگاه صنعت نفت) و دکتر الف... (تربیت مدرس) و دکترع....(خواجه نصیر ) و دکتر ص... (شریف) و دکتر ع.... (علوم و تحقیقات) کس دیگری را ندیدم که واقعا انرژی کار باشد. (هرچند دکتر ....... چندان هم فعال نیستند)
پس مشگل از هدف گذاری های تحقیقاتی ماست.
4-دکتر منصوری معاون قبلی پژوهشی وزیر علوم مقاله ای دارد به نام :ISI و فقه فارسی .
جالب است. به همه توصیه می کنم که اگر گیرش آوردید بخوانیدش.
به اثر استاندارد کنندگی ISI اشاره کرده است.
مگر می شود ما خودمان تحقیق کنیم، خودمان مقاله بنویسیم، خودمان داوری کنیم-باوضع اسفناک روابط غیرعلمی- ؛ خودمان چاپ کنیم و... در نهایت به خودمان هم جایزه بدهیم و خوشحال باشیم که طرف را با ترجمه ی چند کتاب و تالیف چند تای دیگر (تالیف=[اکثرا] ملغمه سازی کتب خارجی) و استاد تمام کنیم.
در مورد مقالات علمی - ترویجی هم فراوان شاهد کپی کاری بوده ام
طرف 2-1 ار بولتن های فنی دپارتمان انرژی آمریکا در CHP یا تله بخار را ترجمه کرده و در همایش ملی انرژی چاپ کرده .
5- شاید چاپ مقاله در مورد سنتز یک ماده و یا اندازه گیری آن ( بیشترین کارهای شیمی دان های آلی و تجزیه ؛ خود شیمی بیشترین مقالات را دارد) کار سخت و وقت گیری نباشد و ارزش کاربردی زیادی برای کشورمان نداشته باشد، اما چاپ مقالاتی در مورد کاهش مصرف انرژی و آب و کاهش آلودگی ها و پینچ و اگزرژی و مدل سازی رسوب آسفالتین در لوله های انتقال نفت و مدل سازی رسوب در فرایند ازدیاد برداشت مخازن نفتی با تزریق آب هم همین طور است؟
6- موافق این عقیده ی عمومی هم نیستم که چاپ مقاله در کشور اپیدمی شده.
از 80-70 هزار نفر ازاعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد و سراسری و علوم پزشکی و ده ها پزوهشگاه و پژوهشکده ی دولتی سالی چقدر مقاله چاپ می شود؟
10000 نفر هم نیستند ، یعنی خیلی کم تر از 15 درصد.
اجازه بدهید این افراد راه بیفتند؛ 1 مقاله ی غیر کاربردی بدهند، ادبیات مجامع علمی جهان را بشناسند؛ و بعد بگویید :
باید if مجلات زیاد باشد.
کاربردی باشد.
if مقاله زیاد باشد.
7- در ضمن شرط نگارش حداقل 2 مقاله ی ISI برای تعریف پروژه ی ارشد و دکترا باعث می شود که مثل الان شاهد نباشیم استاد تنها در تعریف پروژه نقش داشته باشد و برخی اوقات با بی شرمی تنها در تعریف موضوع: مثلا برو در زمینه ی ازدیاد برداشت مخازن کار کن و یک پروژه تعریف کن!!!!!!!!! -حرفی که به یکی از دوستانم زده شده-
الان برخی استادها منتظرند یک موضوع باب و مد شود و آنرا به چند دانشجوی مفلوک بدهند و در نهایت منافع مالی آنرا-از قرارداد با وزارت نفت- ببرند. نمونه ی آن رشد بسیار وسیع تزهای ازدیاد برداشت مخازن نفتی در چند سال اخیر است که بسیار دانشجو بدبخت کرده و استاد را خوشبخت.
اما با این کار حداقل خود استاد هم چیزی باید از موضوع سر در بیاورد.
اين مطلب آخرين بار توسط Admin در 26/8/2008, 4:38 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. (السبب : سيد محسن عزيز ممنون از اين همه توجه و نگرش. بحث مفصل تر در اين زمينه اينها بدون شك نياز امروز ماست و امير خان چه كار خوبي كردند كه اين تاپيك را مفتوح نمودند. بنده با عرض پوزش فراوان و با اميد به اينكه رنجيده خاطر نشده باشيد اسامي اساتيد را ويرايش كردم)
Sayed Mohsen- کاربر
- تعداد پستها : 48
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
ممنون از ارسال ات. زیاد از هم دور نیستیم. اما این یکی را نفهمیدم:
"در ضمن شرط نگارش حداقل 2 مقاله ی ISI برای تعریف پروژه ی ارشد و دکترا باعث می شود که مثل الان شاهد نباشیم استاد تنها در تعریف پروژه نقش داشته باشد و برخی اوقات با بی شرمی تنها در تعریف موضوع"
این که دانشجوی ارشد یا دکتری مجبور باشد 2 مقاله درآورد، چه ربطی به اساتید بی شرم دارد؟ یکی از اساتید راهنمای من، اگر چکیده بی نام مقالاتم را به دستش بدهی، حتی نمی داند اسمش روی آن مقاله وجود دارد، آن هم در مقالاتی که اسمش یا نفر اول است یا نفر دوم!!! البته آن دیگری احتمالا می داند، چون فکر می کند کلیه کارها را خودش انجام داده! و تنها از سر لطف اسم مرا هم در مقاله گذاشته اند! زیرا تیتر پروپوزال مرا انتخاب کرده! البته بعد از 1 سال تلاش اینجانب برای به تصویب رساندن آن!!
من با شما کاملا موافقم، که اساتید سالی یک مقاله درآورند، اما نه اینکه کل امتیازات ارتقا را بخواهند توسط ISI درآورند، آن هم با سعی و تلاش دانشجویانشان، تازه در زمینه هایی که 1000 سال دیگر، به درد خارجیها نیز نخورد!
با احترام
امیر
ممنون از ارسال ات. زیاد از هم دور نیستیم. اما این یکی را نفهمیدم:
"در ضمن شرط نگارش حداقل 2 مقاله ی ISI برای تعریف پروژه ی ارشد و دکترا باعث می شود که مثل الان شاهد نباشیم استاد تنها در تعریف پروژه نقش داشته باشد و برخی اوقات با بی شرمی تنها در تعریف موضوع"
این که دانشجوی ارشد یا دکتری مجبور باشد 2 مقاله درآورد، چه ربطی به اساتید بی شرم دارد؟ یکی از اساتید راهنمای من، اگر چکیده بی نام مقالاتم را به دستش بدهی، حتی نمی داند اسمش روی آن مقاله وجود دارد، آن هم در مقالاتی که اسمش یا نفر اول است یا نفر دوم!!! البته آن دیگری احتمالا می داند، چون فکر می کند کلیه کارها را خودش انجام داده! و تنها از سر لطف اسم مرا هم در مقاله گذاشته اند! زیرا تیتر پروپوزال مرا انتخاب کرده! البته بعد از 1 سال تلاش اینجانب برای به تصویب رساندن آن!!
من با شما کاملا موافقم، که اساتید سالی یک مقاله درآورند، اما نه اینکه کل امتیازات ارتقا را بخواهند توسط ISI درآورند، آن هم با سعی و تلاش دانشجویانشان، تازه در زمینه هایی که 1000 سال دیگر، به درد خارجیها نیز نخورد!
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام..دوست خوبمlocoairwalker نوشته است: دوست عزیزم، من همچنان منتظر جواب سوالاتم هستم. می شود 100 تا از مقالاتی که منجر به کسب ثروت برای کشورمان شده نام ببری؟ یا 10 تا؟
..............
یک کم شجاعت داشته باش دوست من، سخت است آدم تفکرات ثابت شده اش را تغییر دهد، من تا آخر عمرم منتظر جواب هستم. این مساله با ید حل شود، و 100 ها مساله دیگر، اگر بخواهیم کشورمان از رده کشورهای الی الابد در حال توسعه خارج شود.
با احترام
امیر
ميزگردی درباره نقش ISI در رشد علمي ايران عصر روز جمعه 16 آذر ماه در کتابخانه ملی ایران برگزار شد ..در این میزگرد عنوان شد که ٢ درصد مقالات علمي چاپ شده توسط محققان ايراني در ISI در داخل كشور قابل استفاده است..و در واقع منجر به تولید ثروت در کشور می شود ...در حالیکه تعداد مقالات نمایه شده توسط ایرانیان در ISI هفت هزار و 320 عنوان بود ....(این از جواب سوالتان ) اما همانطور که می دانید مکانیزم ISI بر اساس CITATIONS یا استناد هایی است که هر مقاله می گیرد و این استناد ها هستند که باعث می شوند به گونه ای این مقاله سهمی در افزایش میزان معرفت علمی آن رشته داشته باشد ...و همانطور که می دانید امسال تعداد مقالات پر استناد ایرانیان به 120 عنوان رسید...
ahmadi-s- کاربر ارشد
- تعداد پستها : 130
Registration date : 2008-04-25
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
ممنون. همان چیزی را گفتید که حرف من است! 2 درصد، حالا اگر استنادها و چه و چه را هم درنظر بگیریم، 10 درصد، بیشتر است؟
بحث من هم همین است، چاپ مقالات ISI باید 10 درصد از زمان فعالیت پژوهشی محققان کشورمان را بگیرد، نه 99 درصد!
با احترام
امیر
ممنون. همان چیزی را گفتید که حرف من است! 2 درصد، حالا اگر استنادها و چه و چه را هم درنظر بگیریم، 10 درصد، بیشتر است؟
بحث من هم همین است، چاپ مقالات ISI باید 10 درصد از زمان فعالیت پژوهشی محققان کشورمان را بگیرد، نه 99 درصد!
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
سایت زیر تنها رده بندي است که من یافته ام که دانشگاه هاي ايران در آن هستند:
http://www.webometrics.info/top4000.asp
دانشگاه تهران در رده 1083، شريف در رده 1869 و مابقی دانشگاه ها هم در رده هاي بسيار پايين ترند. توجه شما را جلب می کنم به قسمت about the ranking و اینکه ببینید معیار تنها ISI نیست. حداقل اینکه، معیار کمیت ISI ارزشش زیاد نیست، بلکه کیفیت ISI هست که ارزش دارد (مثلاً کسب جایزه نوبل).
با احترام
امیر
سایت زیر تنها رده بندي است که من یافته ام که دانشگاه هاي ايران در آن هستند:
http://www.webometrics.info/top4000.asp
دانشگاه تهران در رده 1083، شريف در رده 1869 و مابقی دانشگاه ها هم در رده هاي بسيار پايين ترند. توجه شما را جلب می کنم به قسمت about the ranking و اینکه ببینید معیار تنها ISI نیست. حداقل اینکه، معیار کمیت ISI ارزشش زیاد نیست، بلکه کیفیت ISI هست که ارزش دارد (مثلاً کسب جایزه نوبل).
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
سلام
منظورم وجه استاندارد سازي علمي مقالات ISI بود. به نظر من تا استادي در مورد موضوعي ( هر چند هم كلي و غير كاربردي ) مقاله اي مطابق با استانداردهاي علمي دنيا ننويسد، نبايد حق تعريف پروزه -حتي در كارشناسي ؛ چه رسد به ارشد و دكترا - را داشته باشد.
در ضمن تمام امتياز مربوط به ارتقاي اساتيد در مقاله آن هم ISI نيست. -نصفش هم نيست-
در كل خواندن آيين نامه ي ارتقاي اعضاي هيئت علمي در دانشگاه هاي وزارت علوم خالي از لطف نيست. من كه تا قبل از خواندن آن نمي دانستم چرا اساتيد به اين نظر سنجي هاي كذايي آخر ترم اين قدر اهميت مي دهند و يا ترتيب نوشتن نام افراد در مقالات چه اثري دارد و اثر افزودن افراد جديد به فهرست نويسندگان چيست:
منظورم وجه استاندارد سازي علمي مقالات ISI بود. به نظر من تا استادي در مورد موضوعي ( هر چند هم كلي و غير كاربردي ) مقاله اي مطابق با استانداردهاي علمي دنيا ننويسد، نبايد حق تعريف پروزه -حتي در كارشناسي ؛ چه رسد به ارشد و دكترا - را داشته باشد.
در ضمن تمام امتياز مربوط به ارتقاي اساتيد در مقاله آن هم ISI نيست. -نصفش هم نيست-
در كل خواندن آيين نامه ي ارتقاي اعضاي هيئت علمي در دانشگاه هاي وزارت علوم خالي از لطف نيست. من كه تا قبل از خواندن آن نمي دانستم چرا اساتيد به اين نظر سنجي هاي كذايي آخر ترم اين قدر اهميت مي دهند و يا ترتيب نوشتن نام افراد در مقالات چه اثري دارد و اثر افزودن افراد جديد به فهرست نويسندگان چيست:
http://semnan.ac.ir/links/pdf/prog.pdf
Sayed Mohsen- کاربر
- تعداد پستها : 48
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
ممنون از آیین نامه. بله بخشی از امتیاز متعلق به ISI است، اما بخش اعظم نیرو و توان محققان ما صرف این مسأله می شود. طوری شده که بعد از سلام و احوال پرسی استاد و دانشجو، ذکر این جمله است:
" از مقالات چه خبر؟"
با احترام
امیر
ممنون از آیین نامه. بله بخشی از امتیاز متعلق به ISI است، اما بخش اعظم نیرو و توان محققان ما صرف این مسأله می شود. طوری شده که بعد از سلام و احوال پرسی استاد و دانشجو، ذکر این جمله است:
" از مقالات چه خبر؟"
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
رد: نظرخواهي درباره مقالات ISI
با سلام
چند روز قبل از مقابل دانشگاه تهران عبور می کردم، تابلویی بسیار بزرگ توجه ام را جلب کرد. در تابلم مزبور نوشته شده بود:
"تعریف پروپوزال، مشاوره (شما بخوانید انجام!) در انجام پایان نامه، چاپ مقاله ISI، تهیه(؟!) پروپوزال مالزی و . . . توسط دکتر فلان!"
اینجا بود که سخن آن عزیز از دست رفته، و احتمالاً پدر قنات سازی نوین ایران به ذهنم رسید که:
"برای من آب ندارد، برای تو نان که دارد!"
حالا باز هم یک عده آدم کوته بین، مثل نویسنده همین مطلب، سئوال بفرمایند که چاپ مقالات ISI چه سودی دارد؟!
با احترام
امیر
چند روز قبل از مقابل دانشگاه تهران عبور می کردم، تابلویی بسیار بزرگ توجه ام را جلب کرد. در تابلم مزبور نوشته شده بود:
"تعریف پروپوزال، مشاوره (شما بخوانید انجام!) در انجام پایان نامه، چاپ مقاله ISI، تهیه(؟!) پروپوزال مالزی و . . . توسط دکتر فلان!"
اینجا بود که سخن آن عزیز از دست رفته، و احتمالاً پدر قنات سازی نوین ایران به ذهنم رسید که:
"برای من آب ندارد، برای تو نان که دارد!"
حالا باز هم یک عده آدم کوته بین، مثل نویسنده همین مطلب، سئوال بفرمایند که چاپ مقالات ISI چه سودی دارد؟!
با احترام
امیر
locoairwalker- کاربر
- تعداد پستها : 46
آدرس پستي : locoairwalker@yahoo.com
Registration date : 2008-04-24
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد