بياييد خودمون رو معرفي کنيم

به نظرم رسید هر کس صلاح می دونه تا حدی خودشو معرفی کنه که
بشه
در صورت لزوم به همدیگه کمک
کنیم
من از خودم شروع می کنم
27 ساله فوق لیسانس مدیریت - ترجمه ی یه کتاب مدیریتی - چند کتاب نصفه نیمه هم در دست ترجمه دارم
فعلن برای شروع حویه فک کنم

کاملا" موافقم آقا حجت
من هم در زمینه حیات وحش کار می کنم !
شاید دوستان فکر کنند دارم شوخی می کنم ولی حتی در عمرم لازم نبوده یک مقاله IEEE یا AIAA و امثال آن به کارم بیاد! حیات وحش هم یعنی از شاخ گوزن شروع کن و از بال پرنده خارج شو
در مورد مسایل محیط طبیعی با دوستان و اساتید و دانشجویان کارهایی کردیم که بدک نیست
کمی هم اکوتوکسیکولوژی کار کردم (در حد چند مقاله در Elseviar)
از این سیاست استعماری مقاله ISI که نمی دونم کدام شیر پاک خورده ای توی مملکت فتح باب کرده هم زیاد خوشم نمیاد چون یک سری از تحقیقات کاربردی رابوسیدیم و کنار گذاشتیم!

سن من را هم نپرسید چون به من پیرمرد نمیاد که با جوانهای برومندی مثل شما هم پیک بشم (میتونید حدود 40 را براش فرض کنید) - عضو هیات علمی دانشگاه
نفر بعدی لطفا"

کلی خوشبختم جناب ادمین
شما افتخار دادید که با امثال بنده دمخور شدید
کسه دیگه ای نیست خودشو معرفی کنه؟

سلام
منم مسعود هستم. 29 ساله. دانشجوی ترم 10 دندانپزشکی . و فارغ التحصیل از رشته پروتز

ایول عجب جایی !
آقا من تصمیم گرفتم دیگه از دکمه DEL، BackSpaceو ... استفاده نکنم در واقع پخش زنده و بدون سانسور باشه
به نام خدا
بنده هم ایمانم ( ترجیحاً کوچیکه ، چون یه ایمان بزرگتر از من هست که سرور بنده بید ) یه چیزی حدود کمتر از ربع قرن سن دارم (حالا مگه ربع قرن چیه که تو یک کمی کمترش عمر کردی چُقک* ) ، تاحالا که مقاله ندادم ولی استادام و دانشجویانی که تو کف این هستند بدونن که من این همه مقالات و کتابا رو از کجا گرفتم ، به من می گن " به کارت ادامه بده تو پتانسیل این و داری که سالی 4 5 تا مقاله دَر کنی " (البته من نمی دونم این همه پتانسیل کجام قایم کردم ) دیگه از استادا و دانشجو ها خسته شده بودم ، اومدم اینجا، شدم رضا مارمولک (پرویز جان حلالمون کن ) ، تو اینترنت دونبال راه های رسیدن به خدا بودم ( چه حرفا ! ) که ادمین جان گفت : " بیا می ری جای خدا ؟! بیا از این طرف برو نزدیک تره "
این جوری بود که کارمون به این جا کشید و همکنون در خدمت شما هستیم .
دلم برای ادمین می سوزه که با خودش می گه : " چه اشتباهی کردم این یارو رو ادمین فرومم کردم "
البته من خودم فرق شوخی و جدی رو زیاد درک نمی کنم (شاید درک ندارم یا شاید زندگی هم یه چیزی تو مایه های شوخی و جدیه ) ولی از شوخی گذشته به مهندسی زلزله ، دینامیک سازه ، اجزا محدود خطی ، غیر خطی وکارهای عددی ... خیلی علاقه دارم ، از همه مهم تر به برنامه نویسی علاقه دارم ( اگه سوالی در مورد برنامه نویسی فرترن داشتید در خدمتم با سابقه ی 8 ترم مداوم حل تمرین بودن و انجام چند پروژه بزرگ (چقدر بزرگ ؟ مثلا این قدر به اندازه سه تا ، (یادش بخیر اون قدیم ندیما و سوال همیشگی : باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ باباتو چند تا دوست داری ؟ ))) ، البته جدیداً دنبال برنامه نویسی در مورد هک دانشگاهها و ... هم رفتم که اگه کسی دوست داشت می تونم اطلاعاتمو باهش share کنم ،( حواسم باشه چیزی از قلم نیافته) ، دیگه به ادبیات کلاسیکمون فوق العاده علاقه دارم در حدی که یکی از فاکتورهای اصلی همسر آیندم همینه که حداقل بتونه یه شعر حافظ رو درست ، بدون تِتِه پِِتِه بخونه (نه جون ما! خداییش زیاده ؟)( خدا خودش صبر بده ایشون رو... ) ( یکی از کامنت ها : کی میاد زن تو بشه ، شا...ل ) ..... آقا بی خیال ، این پخش زنده هم دردسری شده ها ! البته ، البته ، ( بریم سر اصل مطلب ) ... برای اینکه حقی از کسی ضایع نشه این مراسم ( همون تست حافظ خوانی ) در منزل پدرم در حضور کمیته داوری متشکل از نَنم ، ننه بزرگم ، خاله کوچیکم ، زن داییم ، گل نساء خانم [ حسن جان شرمنده ] ( این آخری رو نمی دونم کیه ولی مامانم گفته حتما باید باشه کارش خیلی درسته ، در ضمینه طلاق ،ازدواج، آزمایش های مخرب و ... تجربه ش زیاده ) برگزار می گردد . متقاضیان می توانند تا 25 سال دیگه تا پایان وقت اداری مدارکشون رو بهمراه چند قطعه عکس و همچنین رزومه کاری ( مدرک خواندن غزل های مولانا ( عشق من بیدی تو بشر (اگه واقعا بشری باشی ) ) ، سعدی ( پدر نصیحت گو ) رو ضمیمه کنن کنید که امتیاز ویژه ای داره ) به در خونه سابق بابام ( پدر جان شما هم سوژه شدی ، مارو حلال کن ) منزل فعلی بنده بفرسید .زمان برگذاری آزمون متعاقبا اعلام می گردد ( از طریق پیک سنجش )
دیگه بسه دیگه ، عشق من گفته :

بی کمالی های انسان درسخن پیدا شود / پسته ی بی مغز چون لب واکند رسوا شود

توجه1:
یکی ازم پرسیده بود VIP بدرد چی میخوره ؟! دوست عزیز فکر می کنم جوابتون رو گرفتید .
توجه2:
اینترنت هم جای خوبیه هرچی بخوای میگی کسی هم باهات کاری نداره ( خدا کنه که این جور باشه )
توجه3:
در جامعه امروز یکی از راه های رسیدن به خدا خندوندن آدماست ، من که سعی خودمو کردم ، اگه نشد بنده حقیر رو ببخشید .
توجه4:
باقی شو بعدا پرمی کنم .

*چقک : همون گنجشک خودمونه ( البته برای بحث های تخصصی تر به ادمین عزیز مراجعه کنید )

خیلی وقت پیش بود که دلم می خواست نظر خودم را راجع به برخی مدیران و کاربران این سایت که تقریبا" هیچکدام را از نزدیک نمی شناسم فقط و فقط از روی پست ها و ادبیات نوشتن شان بیان کنم. خدا به hojat61 عمر بده که زمین این یه تیکه از آبادی رو برای این کار شخم زد. اینها که می نویسم نظرات خودمه و نمی دانم آیا مصداق این عبارت هست یا خیر:
دوستت دارم چون زیبایی ........... یا اینکه ............ زیبایی چون دوستت دارم
ولی هر چه هست همین ها در مخیله من حضور دارد و دوست دارم که اینطوری باشد:

اول از خانم های فعال فروم:
rose: بسیار قابل احترام و درستکار. درست مثل دستیار Bita (هنوز هم خیلی از ایمیل ها و پست های ادمین را بیتا ارسال میکنه)

حالا آقایون:
Persian:کسی که عاشق کشورش است و با تمام وجود به اون عشق می ورزه
Phoenix: بسیار بسیار مهربان، مودب و صمیمی
ابابیل: آدم آگاه و اصولی و بسیار اهل نظم و انضباط
Hessam: خوشرو و خنده رو (خودم نمی دانم چرا در مورد ایشان چنین تصوری دارم شاید بخاطر نوع آواتار ایشان باشد!)
Sajad:جوان مهربانی است که از محبت کردن به دیگران خسته نمی شود
Iranica: خیلی کم حرف و بی ادعا که زیاد فکر می کند (مدتی است که دل همه برایش تنگ شده است)
Maksim67: یک جوان روس و بلند قامت که می تواند آدم خوشرویی باشد
wiki: البته هنوز مدیریت اون رسما" اعلام نشده ولی بعد از اتمام این پیام ورود ایشان را به این گروه تبریک خواهیم گفت. یه حس درونی به من میگه بیشتر از کسی که به مقاله نیاز داره حرص کمک رساندن به اون آدم را میخوره
msa_imeg: بی تکلف حرف هایش را می زند. از انتخاب نوع آواتارش معلوم است. در یک کلام کمپانی انرژی مثبت!

اما یک سری پی نوشت هم دارم برای msa_imeg یا از قول خودشان ایمان کوچیکه:

دلم برای ادمین می سوزه که با خودش می گه : " چه اشتباهی کردم این یارو رو ادمین فرومم کردم "

مدیران این فروم پیش ساخته (درست مثل خانه های بساز و بفروش) در دو سطح مدیر و مدیر ارشد پیش بینی شده. متاسفانه مدیر فوق ارشد یا فرماندهی ستاد و عملیات نداریم وگرنه درجه آن همین الان دو دستی اعطا می شد خدمت تان

شاید درک ندارم یا شاید زندگی هم یه چیزی تو مایه های شوخی و جدیه

قول بده اگر جواب اینو پیدا کردی اولین نفری باشم که براش pm بفرستی!

از نظر جانور شناسی Local Name خیلی مهمه لذا زبان محلی را در خواندن و نوشتن پاس بداریم: چُغک! کی باورش می شد بشه روی همین گنجشک ها این همه کار ژئومتری کرد؟ یه عالمه هیبرید توی ایران دارند که هیچکسی تا حالا روی اونها کار نکرده!
دنیا چقدر کوچیکه بخدا...
دیروز یکی از بچه های زیست شناسی دانشگاه شما اومده بود دانشگاه ما (روز جمعه) با هم تمرین کارهای تاگزونومیک داشتیم روی همین چغک ها... قرار شد سکانس DNA نمونه ها را بفرستیم بره هلند و برگرده تا ببینیم توی ایران ما چه خبره!
خوش باشید

دوباره سلام دوستان من که از رو نمیرم ببینید جون ما فروم علمی کارش به کجا کشیده !
البته چون اینجا محل تردد خردمندان ، علما و ... نیازی به تذکر نیست ولی دوست دارم که خودمو با افراد دیگه فعال تو سایت ( Administrators ) ها مقایسه کنم .
"rose: بسیار قابل احترام و درستکار."
******* ببخشید ولی من هیچ شباهتی به خانم رز ندارم ! به جان شما !
"Persian:کسی که عاشق کشورش است و با تمام وجود به اون عشق می ورزه"
******* در مورد کشور و وطن و ... اینجا نظری مناسب حال ندارم که بدم ولی چیز خوبیه توصیه می کنم هرکی یه دونه خوبشو تهیه کنه و داشته باشه
"Hessam: خوشرو و خنده رو"
******* خودم که آدم خشرو و خنده رویی نیستم ولی خندون مردم خیلی دوست دارم
"Sajad:جوان مهربانی است که از محبت کردن به دیگران خسته نمی شود"
******* این محبت کردن من هم گیر نگیر داره یه روز با حوصله پست ها رو می خونم و جواب می دم یدفعه هم از اینکه یه بنده خدایی تو بخش مقالات دارای لینک مقاله بدون لینک در خواست کرده اعصابم کفری میشه بیخیال محبت کردن می شم
"Iranica: خیلی کم حرف و بی ادعا که زیاد فکر می کند (مدتی است که دل همه برایش تنگ شده است)"
******* خیلی پر حرف ( اگه پاش بیافته ) ، پر ادعا که کم فکر می کنه ( جدیداً تصمیم گرفتم این جوری باشم چون وقتی زیاد فکر می کنم یاده پت و مت می افتم )
"Maksim67: یک جوان روس و بلند قامت که می تواند آدم خوشرویی باش"
من این آقا رو زیاد نمیشناسم ولی از آواتورش معلومه ما به هم خیلی شبیه هستیم و اگه زبون همو می فهمیدیم زوج خفنی می شدیم
"wiki: البته هنوز مدیریت اون رسما" اعلام نشده ولی بعد از اتمام این پیام ورود ایشان را به این گروه تبریک خواهیم گفت."
حالا شباهت من با wiki عزیز اینه که اون داره مدیر می شه من دارم اخراج می شم !
"Phoenix: بسیار بسیار مهربان، مودب و صمیمی "
عزیز دل برادر کجا و ما کجا بریم سر بعدی
"ابابیل: آدم آگاه و اصولی و بسیار اهل نظم و انضباط"
من شباهت عجیبی به این ابابیل جان دارم ، هم بسیار آگاهم ، هم فوق العاده اهل نظم و انضباط . اصلا مشخص بود گفتن نداشت !
کسه دیگه نبود رفتیم ها ....
در ضمن یکی دیگه هم هست و اون اینه که حرف الکی زیاد می زنم عاقلان باور نکنند
والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
یکی دیگه هم هست و اون اینکه می خوام آواتور خودمو عوض کنم ! سوپرایز می شید می دونم !

سلام،
من حسام. 25 ساله. لیسانس و فوق لیسانس هر دو در مهندسی برق-کنترل.
دکتری هم باید ببینیم خدا چی می خواهد.
فقط دو مقاله در کنفرانس هوافضای داخلی دارم، و دو تا مقاله هم برای کنفرانس IEEE به همراه یکی از دوستام آماده کردیم که منتظربرپایی کنفرانس بعدی هستیم. متاسفانه هنوز نتونستم برای خودم جایگاه مناسبی داشته باشم.
به عنوان تفریح، فیلم و موسیقی رو خیلی دوست دارم.
از نظر فن بیان و نوشتار 0.1 ام msa_imeg هم نیستم.شاید به خاطر همینه که طرفدار پروپا قرص پستهای ایشونم. به خصوص پست ایشان در مورد شلنگ و اینترنت و... در https://fulltext.forumfa.net/forum-f25/topic-t222-75.htm
نمیدونم id ایشون رو چی جوری باید تلفظ کرد. من قبلا هر وقت میخواستم در موردشون صحبت کنم میگفتم " اونی که عکس مارمولک رو برای خودش گذاشته" البته حالا دیگه نمیدونم باید چی بگم ، شاید بگم "اونی که قبلا عکس مارمولک رو برای خودش گذاشته بود". نمیشه واقعا پستهای ایشون رو بخونی و نخندی.
حس آقای Admin هم درسته، وقتی پست ایشون رو خوندم بدجوری جا خوردم.
به کنترل مقاوم، کنترل و تخمین مدل چندگانه، کنترل تطبیقی و ترکیب اینها مثلا "کنترل تطبیقی مقاوم" خیلی علاقه دارم.
مشکل گرایش ما اینه که اگه ازش کنترل رو بگیری هیچی ازش نمیمونه، مثلا چی جوری بگیم: کنترل دیجیتال، کنترل مقاوم، کنترل غیرخطی، کنترل تطبیقی، کنترل چندمتغیره و کنترل ...
از آقای hojat61 هم به خاطر این پیشنهادشون تشکر میکنم.
به ویکی جان هم پیشاپیش مدیریت رو تبریک میگم.
از emoticon ها هم خیلی از و ، ، ، خوشم میاد.
قبلا میخواستم این چند تا جمله رو به عنوانه Signature بعد از پستهام قرار بدم، یه شب هم خیلی سعی کردم ولی left و rightشو نتونستم تنظیم کنم، بی خیال شدم:

Beyond the worlds
Their rulers and their denizens
Beyond the unwordly void
The one Who shines alone
Him I worship

............................................................................

mdf_82 نوشته است: (شما كه هيئت علمي هستيد بگيد جناب ادمين دانشجوي ارشد حق انتخاب موضوع رو نداره؟؟؟؟؟)

نعععع !!! (یک نوع پاسخ منفی یا همان "نه" با درجه خلوص بالا در حالت Extra Super Pure و بدون هیچ منطق فازی ک معمولاً توسط استاد راهنما بیان میشه ) به 4 دلیل:
1- ما همیشه خیرخواه شما هستیم
2- مگه اون موقع به ما اجازه دادند که حالا به شماها مجوز بدهند (بدهیم) ؟
3- بنا به دلایل صنفی نمیتونم همکارم را (حتی اگر نشناسم) کناربگذارم !
4- همان دلایل 3گانه که در بالا گفته شد

از شوخی بگذریم خیلی از حضورتان خوشحالم. با بچه هایی مثل شما دوستی های فروم کامل و عملکرد جمع علمی ما سرعت می گیرد. هر کجا احساس کردید می توانید کمک و راهنما باشید باعث خوشحالی همگی ماست. اگرچه آنطور که اشاره کردید حیطه تخصصی شما مطالب باریک و حساسی را در بر می گیرد که در نوع خود می تواند جالب باشد اما امیدوارم که در مباخث میان رشته ای هم ما را از نظرات خود بهره مند فرمایید